salmagundi

/sælmʌˈɡʌndiː//ˌsælməˈɡʌndɪ/

معنی: چاشنی، چیز درهم و برهم، سالاد پیاز داغ وتخم مرغ وماهی
معانی دیگر: (خوراک گوشت و پیاز و تخم مرغ و سرکه و روغن و ادویه) حسرت الملوک، جغور بغور، سالاد پیاز داه وتخم مره وماهی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a salad containing chopped meat, anchovies, eggs, onions, vinegar, and oil.

(2) تعریف: any mixture or assortment; miscellany.
مشابه: assortment, medley, miscellany

مترادف ها

چاشنی (اسم)
primer, relish, flavor, embellishment, dressing, sauce, condiment, stuffing, seasoning, detonator, flavoring, garniture, salmagundi

چیز درهم و برهم (اسم)
goulash, hodgepodge, salmagundi

سالاد پیاز داغ و تخم مرغ و ماهی (اسم)
salmagundi

انگلیسی به انگلیسی

• salad platter made of assorted ingredients (chicken, turkey, meats, fish and vegetables) that are usually arranged in rows; diverse collection, mixture; potpourri

پیشنهاد کاربران

New Oxford American Dictionary 🔰
Salmagundi /ˌs�lməˈɡʌndɪ/ ( n - pl salmagundis ) meaning:
1. a dish of chopped meat, anchovies, eggs, onions, and seasoning.
خوراک یا نوعی سالاد که ترکیبی است از پیاز داغ، تخم مرغ، ماهی و گوشت تیکه ای همراه با سرکه و روغن و ادویه؛ نوعی جغور بغور
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1: 👇
They had caviare now, and salmagundi, and sausage and cheese, besides salad and fruit and biscuit and cake.
آنها حالا خاویار، سالماگوندی ( خوراک یا سالاد ترکیبی ) ، سوسیس و پنیر، علاوه بر سالاد و میوه و بیسکویت و کیک داشتند.
Example 2: 👇
They'll also play chef's assistant by helping to prepare salmagundi, freebooters' favorite food.
آنها همچنین با کمک کردن در تهیه ی سالماگوندی ( خوراک یا سالاد ترکیبی ) ، غذای مورد علاقه راهزن ها و دزدان دریایی، نقش دستیار سر آشپز را بازی خواهند کرد.
2. a general mixture; a miscellaneous collection
یک مخلوط از هر چیزی؛ یک مجموعه متفرقه؛ چیز درهم و برهم؛ قاطی پاتی؛ در هم آمیخته؛ ترکیب
Example 1: 👇
I called it the salmagundi, which means anything made out of spare parts.
من اسمش را سالماگوندی ( در هم آمیخته یا قاطی پاتی ) گذاشتم که به معنای هر چیزی است که از قطعات یدکی ساخته شده باشد.
Example 2: 👇
Our family reunion turned into a lively salmagundi of stories, jokes, and memories shared around the bonfire.
گردهمایی خانوادگی ما به ترکیبی زنده از داستان ها، جوک ها و خاطرات به اشتراک گذاشته شده در اطراف آتش تبدیل شد.
Example 3. 👇
Her jewelry box contained a colorful salmagundi of beads, gemstones, and trinkets.
جعبه جواهرات او حاوی ترکیبی رنگارنگ از مهره ها ( گردنبندها ) ، سنگ های قیمتی و خنزر و پنزر ( بدلیجات ) بود.

salmagundi
منابع• https://www.merriam-webster.com/dictionary/salmagundi

بپرس