sallow

/ˈsæloʊ//ˈsæləʊ/

معنی: درخت بید، زرد رنگ، رنگ خاکستری مایل به زرد و سبز، زردرنگ کردن
معانی دیگر: زردچرده، زرد و رنگ پریده (در اثر بیماری و غیره)، آسه، آسه زدگی، (گیاه شناسی) بید براق (salix caprea)، زرد رنگ مثل مری­

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: sallower, sallowest
• : تعریف: marked by a yellowish gray, often sickly color, as skin complexion.
متضاد: rosy
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: sallows, sallowing, sallowed
مشتقات: sallowness (n.)
• : تعریف: to cause to become sallow.
اسم ( noun )
• : تعریف: any of a number of European willows, esp. a bushy tree or shrub that is used to make charcoal.

جمله های نمونه

1. a sallow complexion
رنگ و روی زرد و بیمارگونه

2. He was a small man with a thin sallow face.
[ترجمه گوگل]او مرد کوچکی بود با صورت لاغر
[ترجمه ترگمان]مرد ریز اندامی بود با چهره ای رنگ پریده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She had lank hair and sallow skin.
[ترجمه گوگل]او موهای کم پشت و پوست ضعیفی داشت
[ترجمه ترگمان]موهای صاف و چروک داشت و پوستی زرد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her sallow skin was drawn tightly across the bones of her face.
[ترجمه گوگل]پوست بی رنگش محکم روی استخوان های صورتش کشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]پوست زردش روی استخوان های صورتش کشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The woman was slightly fat, with loose sallow skin and a slow and uneven gait.
[ترجمه گوگل]زن کمی چاق بود، با پوست زرد و شل و راه رفتن آهسته و ناهموار
[ترجمه ترگمان]زن اندکی فربه بود و پوست زردی داشت و قدم های آهسته و نامنظم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I stared up into the kind-eyed, sallow face of Catherine of Aragon.
[ترجمه گوگل]به چهره مهربان و بی روح کاترین آراگون خیره شدم
[ترجمه ترگمان]به صورت رنگ پریده و رنگ پریده کاترین آراگون خیره شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His face was sallow, his lips curled down in a perpetual sulk.
[ترجمه گوگل]صورتش پژمرده بود، لب هایش در حالت عبوسی همیشگی به سمت پایین جمع شده بود
[ترجمه ترگمان]صورتش زرد شده بود، لب هایش با اخم مدام خم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Simon's fresh, clear complexion was sallow.
[ترجمه گوگل]رنگ شاداب و شفاف سایمون ضعیف بود
[ترجمه ترگمان]چهره تازه و شفاف سیمون، زرد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lily was holding forth, her pinched face sallow with indignation.
[ترجمه گوگل]لیلی به جلو نگه داشته بود، صورت نیشگون گرفته اش از عصبانیت پف کرده بود
[ترجمه ترگمان]لی لی جلو آمد، چهره pinched از خشم زرد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was trembling, his sallow face flushed an ugly dark red.
[ترجمه گوگل]او می لرزید، صورتش قرمز تیره زشتی برافروخته بود
[ترجمه ترگمان]او می لرزید و چهره رنگ پریده و زرد رنگش سرخ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There was a dark oily gleam in his sallow face.
[ترجمه گوگل]یک درخشش روغنی تیره در چهره ی کبودش دیده می شد
[ترجمه ترگمان]برق روغنی تیره در چهره زردش دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His face was sallow and shiny with sweat.
[ترجمه گوگل]صورتش از عرق کبود و براق بود
[ترجمه ترگمان]چهره اش زرد و درخشان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dr Vidal was a sallow young man with metal - rimmed glasses.
[ترجمه گوگل]دکتر ویدال مرد جوانی بود با عینک های لبه دار فلزی
[ترجمه ترگمان] دکتر \"Vidal\" یه مرد جوان زرد با عینک قاب فلزی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The fifth was a factory hand, a thin, sallow lad of eighteen, in a dressing-gown.
[ترجمه گوگل]پنجمی یک دست کارخانه بود، پسری لاغر و هجده ساله لاغر و لاغر، با لباس پانسمان
[ترجمه ترگمان]پنجم یک کارگر کارخانه بود، لاغر و زرد هیجده ساله که در لباس پوشیدن لباس پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درخت بید (اسم)
willow, withy, sallow

زرد رنگ (صفت)
sallow

رنگ خاکستری مایل به زرد و سبز (صفت)
sallow

زردرنگ کردن (فعل)
sallow

تخصصی

[علوم دامی] بلع غذا، فرو دادن غذا .
[نساجی] رنگ خاکستری مایل به سبز - خاکستری مایل به زرد

انگلیسی به انگلیسی

• any of several species of small european willow (botany)
give a yellowish coloring, make somewhat yellow
having a sickly yellow coloring (about the skin)
if someone is sallow, their skin has a pale yellowish colour and looks unhealthy.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Having an unhealthy pale or yellowish appearance 🤒
🔍 مترادف: Pale
✅ مثال: His sallow complexion suggested he was not feeling well.
رنگ پریده. زرد
مثال:
A sallow bespectacled young man
یک مرد جوان عینکی زرد و رنگ پریده
به این رنگ گفته میشود
sallow
قورت دادن
نزار، با چشمانی گود افتاده

بپرس