saliferous


نمک دار، نمکین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: yielding or containing salt.

جمله های نمونه

1. Palisade tissue is rich in saliferous vacuoles, while vascular bundle sheath is obvious.
[ترجمه گوگل]بافت Palisade غنی ​​از واکوئل های سالیفر است، در حالی که غلاف بسته عروقی آشکار است
[ترجمه ترگمان]بافت Palisade در saliferous vacuoles غنی است در حالی که پوشش دسته آوندی مشخص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There are various saliferous soils in circum-Bohai area. In road construction along the sea, the setting of subgrades is induced mainly by dissolution of salt in soils.
[ترجمه گوگل]در ناحیه اطراف بوهای، خاکهای شوری متفاوتی وجود دارد در جاده سازی در امتداد دریا، نشست زیرین ها عمدتاً با انحلال نمک در خاک ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]خاک saliferous مختلفی در ناحیه circum - Bohai وجود دارد در ساخت وساز جاده ای در امتداد دریا، تنظیم of عمدتا با انحلال نمک در خاک ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When long-distance pipeline is located at the saliferous soil, the differential concentration of salt will speed up corrosion of pipeline.
[ترجمه گوگل]هنگامی که خط لوله در فواصل طولانی در خاک شور قرار دارد، غلظت متفاوت نمک باعث تسریع خوردگی خط لوله می شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که خط لوله بلند در خاک saliferous واقع شده است، غلظت تفاضلی نمک باعث تسریع خوردگی خط لوله خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Palisade tissue is rich in saliferous vacuoles.
[ترجمه گوگل]بافت Palisade غنی ​​از واکوئل های سالیفر است
[ترجمه ترگمان]بافت Palisade غنی از saliferous vacuoles است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Maoxing block saliferous strata are mainly in 4 th Member, Funing Formation, Eocene Series.
[ترجمه گوگل]اقشار سالیفر بلوک Maoxing عمدتا در عضو چهارم، سازند Funing، سری ائوسن قرار دارند
[ترجمه ترگمان]این لایه به طور عمده در ۴ نقطه عضو، تشکیل Funing و Eocene قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The phase diagram of saliferous water-railway basis saltstone system was analysized.
[ترجمه گوگل]نمودار فاز سیستم سنگ نمک پایه آب راه آهن شوری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]نمودار فاز سیستم مبتنی بر خط لوله آب - راه آهن saltstone analysized بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. By performing core displacement and micro pore model displacement experiments, the mechanism and changing law of saliferous reservoir parameters were studied.
[ترجمه گوگل]با انجام آزمایش‌های جابجایی هسته و جابجایی مدل ریز منافذ، مکانیسم و ​​قانون تغییر پارامترهای مخزن سالیفر مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]با انجام آزمایش ها جابجایی محوری و آزمایش ها جابجایی، مکانیزم و تغییر قانون پارامترهای مخزنی saliferous مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thin - walled cells of callow stirpe's cortex contain saliferous vacuoles, and pulp cells contain crystals. "
[ترجمه گوگل]سلول های جدار نازک قشر گل میخ حاوی واکوئل های سالیفر و سلول های پالپ حاوی کریستال هستند "
[ترجمه ترگمان]سلول های دارای دیواره نازک of stirpe شامل saliferous vacuoles هستند و سلول های خمیری حاوی بلوره ای هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] نمکدار
[زمین شناسی] نمک دار - نمک دار، نمک زا. به چینه هایی می گویند که تولید کننده یا حاوی نمکها هستند یا از نمک سرشار می باشند. نیز ببینید: شور. نمکی.

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم sal
📌 این ریشه، معادل "salt" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "salt" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 saline: containing ‘salt’
🔘 salinity: measure of ‘salt’ content
🔘 salinize: to add ‘salt’ to something
🔘 desalinate: to remove ‘salt’ from water
🔘 saltern: place where ‘salt’ is produced
🔘 saliferous: bearing or producing ‘salt’
🔘 salic: rich in ‘salt’ compounds
🔘 salubrious: metaphorically health - giving like cleansing ‘salt’
🔘 salvo: ( etym. ) a ‘salt’ of applause—sudden burst
🔘 salary: payment once made in ‘salt’ to Roman soldiers

بپرس