saleswoman

/ˈseɪlˌzwʊmən//ˈseɪlzwʊmən/

(زن) متصدی فروش، فروشنده، بانوی فروشنده، فروشنده زن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: saleswomen
• : تعریف: a woman who sells goods or services as an occupation, esp. in a store or throughout a specific geographic territory.

جمله های نمونه

1. The saleswoman in the shop is always eager to please everybody.
[ترجمه گوگل]زن فروشنده در مغازه همیشه مشتاق است که همه را راضی کند
[ترجمه ترگمان]فروشنده مغازه همیشه مشتاقه که همه رو راضی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I went to a bookstore and asked the saleswoman, 'Where's the self- help section?' She said if she told me, it would defeat the purpose. Steven Wright
[ترجمه گوگل]به یک کتابفروشی رفتم و از فروشنده پرسیدم بخش خودیاری کجاست؟ او گفت اگر به من بگوید، هدف را شکست خواهد داد استیون رایت
[ترجمه ترگمان]به یک کتابفروشی رفتم و از فروشنده پرسیدم: بخش کمک به شما کجاست؟ او گفت که اگر به من گفته باشد، هدف از این کار شکست خواهد خورد استیون رایت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dyroen-Lancer has made money as an Avon saleswoman.
[ترجمه گوگل]Dyroen-Lancer به عنوان فروشنده ایون درآمد کسب کرده است
[ترجمه ترگمان]Dyroen - به عنوان یک فروشنده زن شرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But Caroline had not hired on as a saleswoman, and she'd certainly not hired on to be sociable.
[ترجمه گوگل]اما کارولین به عنوان فروشنده استخدام نشده بود، و مطمئناً برای اجتماعی بودن استخدام نکرده بود
[ترجمه ترگمان]اما کارولین به عنوان فروشنده لباس استخدام نکرده بود و مسلما برای معاشرت استخدام نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Jacking out, the saleswoman slid her finger into a socket behind the counter.
[ترجمه گوگل]در حال بیرون آمدن، زن فروشنده انگشت خود را در سوکت پشت پیشخوان فرو برد
[ترجمه ترگمان]فروشنده انگشتش را در حفره پشت پیشخوان فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She had been a saleswoman and loved it.
[ترجمه گوگل]او یک فروشنده بود و آن را دوست داشت
[ترجمه ترگمان]او فروشنده بود و عاشق آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The saleswoman raised an eyebrow skeptically; her voice sharpened.
[ترجمه گوگل]زن فروشنده با تردید ابرویی بالا انداخت صدایش تند شد
[ترجمه ترگمان]فروشنده با ناباوری یک ابرویش را بالا برد؛ صدایش تیز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Saleswoman: That is the small size. We also have medium size and lar ge size.
[ترجمه گوگل]خانم فروشنده: این اندازه کوچک است سایز متوسط ​​و سایز بزرگ هم داریم
[ترجمه ترگمان]Saleswoman: این یک اندازه کوچک است ما همچنین اندازه متوسط و اندازه ge را داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Jenny King, a saleswoman at Sun Tech, is asking her manager, Jake Lancer, for a day off.
[ترجمه گوگل]جنی کینگ، یک فروشنده در شرکت Sun Tech، از مدیرش، جیک لنسر، یک روز تعطیل می خواهد
[ترجمه ترگمان]جنی کینگ یک فروشنده زن در شرکت سان Tech از مدیر او، جیک Lancer درخواست می کند که یک روز مرخصی بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Saleswoman: There are certified and inspected domestic brands, like this one.
[ترجمه گوگل]خانم فروشنده: مارک های داخلی تایید شده و بازرسی شده وجود دارد، مانند این
[ترجمه ترگمان]Saleswoman: تایید و بازرسی برنده ای داخلی وجود دارد، مانند این یکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The saleswoman helped her on with it, and, by accident, it fitted perfectly.
[ترجمه گوگل]خانم فروشنده به او کمک کرد تا با آن کار کند و تصادفاً کاملاً جا افتاد
[ترجمه ترگمان]خانم فروشنده با آن به او کمک کرد و، به طور تصادفی، کاملا مجهز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. SALESWOMAN: Well, you made a good choice. Coming to us, I mean.
[ترجمه گوگل]زن فروشنده: خوب، انتخاب خوبی کردی به سراغ ما می آیند، منظورم این است
[ترجمه ترگمان] خب، تو انتخاب خوبی کردی منظورم اینه که داره میاد پیش ما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Should you need further information, please contact saleswoman directly.
[ترجمه گوگل]در صورت نیاز به اطلاعات بیشتر، لطفا مستقیماً با خانم فروشنده تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]اگر به اطلاعات بیشتر نیاز دارید، لطفا به طور مستقیم با فروشنده تماس بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. JennKing a saleswoman at Sun Tech, is asking her manager, Jake Lancer, for a day off.
[ترجمه گوگل]جن کینگ یک فروشنده در شرکت Sun Tech از مدیرش، جیک لنسر، یک روز مرخصی می خواهد
[ترجمه ترگمان]یک فروشنده زن در شرکت سان Tech از مدیر او، جیک Lancer درخواست می کند که یک روز مرخصی بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• woman salesperson, female vendor, female who sells merchandise or services
a saleswoman is a woman whose job is to sell things, especially in a shop.
female sales agent, female vendor

پیشنهاد کاربران

بپرس