1. the salesman demonstrated the refrigerator to customers
فروشنده طرز کار یخچال را به مشتریان نشان داد.
2. a door-to-door salesman
فروشنده ی دوره گرد
3. a sharp salesman
فروشنده ی زرنگ
4. a traveling salesman
فروشنده ی سیار
5. an ace salesman
فروشنده ی ماهر
6. an aggressive salesman
فروشنده ی اهل فشار و تحمیل
7. an authorized salesman
فروشنده ی مجاز
8. each traveling salesman has his own special territory
هریک از فروشندگان سیار حوزه ی مختص به خود را دارند.
9. being a travelling salesman has allowed him to pamper his wanderlust
فروشنده ی سیار بودن به او اجازه داده است که سفر دوستی خود را اقناع کند.
10. he operated as a salesman for two years
مدت دو سال به عنوان فروشنده کار کرد.
11. the larded words of the salesman
حرف های چرب و نرم فروشنده
12. to cover a territory as a salesman
تصدی ناحیه ای را به عنوان فروشنده به عهده داشتن
13. The salesman sorted his new consignment of stockings.
[ترجمه گوگل]فروشنده محموله جدید جوراب خود را مرتب کرد
[ترجمه ترگمان]فروشنده محموله جدیدش را مرتب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The salesman quickly unrolled the carpet.
[ترجمه گوگل]فروشنده به سرعت فرش را باز کرد
[ترجمه ترگمان]فروشنده به سرعت فرش را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The salesman is still persisting with his demands.
[ترجمه گوگل]فروشنده همچنان بر خواسته های خود پافشاری می کند
[ترجمه ترگمان]فروشنده همچنان با خواسته های خود پافشاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The salesman persuaded us to buy his product.
[ترجمه گوگل]فروشنده ما را متقاعد کرد که محصولش را بخریم
[ترجمه ترگمان]فروشنده ما را قانع کرد که محصول او را بخریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Mr Singh was a highly successful salesman.
[ترجمه گوگل]آقای سینگ فروشنده بسیار موفقی بود
[ترجمه ترگمان]آقای سینگ یک فروشنده بسیار موفق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. The salesman brought some samples of his firm's products.
[ترجمه گوگل]فروشنده چند نمونه از محصولات شرکتش را آورد
[ترجمه ترگمان]فروشنده تعدادی از محصولات شرکت خود را آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. The aspect of the salesman frightened the customer off.
[ترجمه گوگل]جنبه فروشنده مشتری را می ترساند
[ترجمه ترگمان]جنبه فروشنده آن مشتری را به وحشت انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید