sales talk

/ˈseɪlztɔːk//seɪlztɔːk/

بازارگرمی، استدلال یا صحبت فروشنده برای قانع کردن خریدار، مذاکره وبازار گرمی برای فروش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a discussion or persuasive presentation designed to sell a product or win support for an idea or course of action.

جمله های نمونه

1. He is running out of possible patrons, sales talk, flirtatiousness, hair, steam.
[ترجمه گوگل]او از مشتریان احتمالی، بحث فروش، عشوه گری، مو، بخار تمام می شود
[ترجمه ترگمان]او در حال فرار از مشتری های احتمالی، صحبت فروش، flirtatiousness، مو و بخار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The coach gave a sales talk on exercise in the school assembly.
[ترجمه گوگل]مربی در مجمع مدرسه در مورد ورزش سخنرانی کرد
[ترجمه ترگمان]این مربی یک سخنرانی فروش در مورد ورزش در انجمن مدارس انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After an impassioned sales talk yielded no results, he asked where they were from.
[ترجمه گوگل]پس از اینکه بحث فروش پرشور نتیجه ای نداشت، او پرسید اهل کجا هستند
[ترجمه ترگمان]بعد از بحث فروش پر شور نتیجه ای نگرفت و از او پرسید که از کجا آمده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He memorized the sales talk which he hoped would bring in large orders.
[ترجمه گوگل]او صحبت های فروش را که امیدوار بود در سفارشات بزرگ به ارمغان بیاورد، حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]این گفتگوهای فروش را به خاطر سپرد که امیدوار بود سفارش زیادی به او بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Assess your sales talk: How interactive are your sales dialogues?
[ترجمه گوگل]بحث فروش خود را ارزیابی کنید: گفتگوهای فروش شما چقدر تعاملی هستند؟
[ترجمه ترگمان]ارزیابی فروش خود را ارزیابی کنید: گفتگوهای فروش شما چقدر متقابل است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Anyway, I'd just started my sales talk and he stopped me.
[ترجمه گوگل]به هر حال، من تازه بحث فروشم را شروع کرده بودم و او جلوی من را گرفت
[ترجمه ترگمان]به هر حال، من فقط sales رو شروع کردم و اون جلوی منو گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Potential customers are softened up with free gifts before the sales talk.
[ترجمه گوگل]مشتریان بالقوه با هدایای رایگان قبل از بحث فروش نرم می شوند
[ترجمه ترگمان]مشتریان بالقوه قبل از سخنرانی فروش، با هدایای رایگان نرم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And I was never at risk of being spoken to or of having to endure sales talk.
[ترجمه گوگل]و من هرگز در معرض خطر صحبت کردن یا تحمل صحبت های فروش نبودم
[ترجمه ترگمان]و من هرگز در این خطر نبودم که با کسی حرف بزنم، یا مجبور باشم که با هم حرف بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Publicizing such exposition on all media and organizing customers for sales talk, exchange and visit.
[ترجمه گوگل]انتشار چنین نمایشگاهی در تمام رسانه ها و سازماندهی مشتریان برای گفتگو، تبادل و بازدید
[ترجمه ترگمان]publicizing چنین exposition بر روی تمام رسانه ها و سازماندهی مشتریان برای فروش، تبادل و بازدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My husband is sure to have something to say against my buying the new dress. He always says I falls for the sales talk easily.
[ترجمه گوگل]شوهرم مطمئناً در مقابل خرید لباس جدید من چیزی برای گفتن دارد او همیشه می گوید که من به راحتی درگیر بحث فروش هستم
[ترجمه ترگمان]شوهرم از خریدن لباس نو چیزی برای گفتن ندارد او همیشه می گوید که من به راحتی به فروش می روم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wang Lifa: Enough, enough! I'll give you a cup of tea, but spare me the sales talk. What's the point of fortune-telling?
[ترجمه گوگل]وانگ لیفا: بسه دیگه! من به شما یک فنجان چای می دهم، اما من را از بحث فروش رها کنید فال گرفتن چه فایده ای دارد؟
[ترجمه ترگمان]بسه دیگه بسه یک فنجان چای به تو می دهم، اما حرف زدن را از من دریغ نکن هدف - ت - - ه - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I want it to go at the top of my product sales page, it's only a short 30 second clip with sales talk and someone chatting. . .
[ترجمه گوگل]من می خواهم آن را در بالای صفحه فروش محصول من قرار دهم، این فقط یک کلیپ کوتاه 30 ثانیه ای است که در آن صحبت های مربوط به فروش و شخصی در حال چت است
[ترجمه ترگمان]من می خواهم که در صدر صفحه فروش محصول قرار بگیرد، فقط یک کلیپ کوتاه ۳۰ ثانیه ای با صحبت های فروش و یک نفر در حال گپ زدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He puts on his glasses, removes his brochures and begins his sales talk, showing the woman pictures and describing each product.
[ترجمه گوگل]عینکش را می‌زند، بروشورهایش را برمی‌دارد و صحبت‌هایش را برای فروش شروع می‌کند و تصاویر زن را نشان می‌دهد و هر محصول را توصیف می‌کند
[ترجمه ترگمان]او عینکش را برمی دارد، بروشورهای خود را برمی دارد و سخنرانی فروش خود را شروع می کند، تصاویر زن را نشان می دهد و هر محصول را توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• attempts to persuade a customer to purchase a company's product
sales talk is all the things that a salesperson says when they are trying to persuade a customer to buy something.

پیشنهاد کاربران

بپرس