1. The vendor would then need to recover against the purchaser pursuant to provisions, including indemnities, incorporated in the standard sale agreement.
[ترجمه گوگل]سپس فروشنده باید طبق مفاد، از جمله غرامت، که در قرارداد فروش استاندارد گنجانده شده است، در مقابل خریدار بازپرداخت کند
[ترجمه ترگمان]پس از آن فروشنده باید به دنبال خواربار، از جمله قسط، در قرارداد فروش استاندارد، با خریدار بهبود یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس از آن فروشنده باید به دنبال خواربار، از جمله قسط، در قرارداد فروش استاندارد، با خریدار بهبود یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The restrictive covenant in a sale agreement protects goodwill whereas restrictive covenants given by employees protect the employer and employee relationship.
[ترجمه گوگل]میثاق محدود کننده در قرارداد فروش از سرقفلی محافظت می کند در حالی که پیمان های محدود کننده ای که توسط کارمندان داده می شود از رابطه کارفرما و کارمند محافظت می کند
[ترجمه ترگمان]پیمان محدود در قرارداد فروش حسن نیت را حفظ می کند در حالی که قراردادهای محدود ارائه شده توسط کارمندان از کارفرما و روابط کارمند محافظت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پیمان محدود در قرارداد فروش حسن نیت را حفظ می کند در حالی که قراردادهای محدود ارائه شده توسط کارمندان از کارفرما و روابط کارمند محافظت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The sale agreement itself can not be back-dated.
[ترجمه گوگل]خود قرارداد فروش نمی تواند دارای تاریخ قبلی باشد
[ترجمه ترگمان]خود قرارداد فروش نمی تواند به تاریخ باز گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خود قرارداد فروش نمی تواند به تاریخ باز گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. So, the agreement in Lee v. Butler can be described as a conditional sale agreement.
[ترجمه گوگل]بنابراین، قرارداد در لی علیه باتلر را می توان به عنوان یک قرارداد فروش مشروط توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، توافق لی در برابر باتلر را می توان به عنوان یک قرارداد فروش شرطی توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین، توافق لی در برابر باتلر را می توان به عنوان یک قرارداد فروش شرطی توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The purchaser will incorporate an express right of set-off in the sale agreement.
[ترجمه گوگل]خریدار حق تسویه حساب صریح را در قرارداد فروش گنجانده است
[ترجمه ترگمان]در قرارداد فروش، خریدار از یک حق اظهار نظر در قرارداد فروش استفاده خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در قرارداد فروش، خریدار از یک حق اظهار نظر در قرارداد فروش استفاده خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The sale agreement should contain a detailed set of rules governing preparation and agreement of the completion accounts.
[ترجمه گوگل]قرارداد فروش باید شامل مجموعه ای دقیق از قوانین مربوط به تهیه و توافق حساب های تکمیل باشد
[ترجمه ترگمان]موافقتنامه فروش باید شامل یک مجموعه کامل از قواعد حاکم بر آماده سازی و توافق حساب های تکمیل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]موافقتنامه فروش باید شامل یک مجموعه کامل از قواعد حاکم بر آماده سازی و توافق حساب های تکمیل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It is inevitable that the lawyers will reach deadlock in their negotiations over the detailed terms in the purchase and sale agreement.
[ترجمه گوگل]این اجتناب ناپذیر است که وکلا در مذاکرات خود بر سر شرایط تفصیلی قرارداد خرید و فروش به بن بست برسند
[ترجمه ترگمان]این امر اجتناب ناپذیر است که وکلا در مذاکرات خود درباره شرایط دقیق قرارداد خرید و فروش به بن بست برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این امر اجتناب ناپذیر است که وکلا در مذاکرات خود درباره شرایط دقیق قرارداد خرید و فروش به بن بست برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It is expressly stated in the sales agreement that the buyer is to pay for any home inspection.
[ترجمه گوگل]به صراحت در قرارداد فروش قید شده است که خریدار باید هزینه هر گونه بازرسی منزل را پرداخت کند
[ترجمه ترگمان]این امر به صراحت در توافقنامه فروش اعلام شده است که خریدار باید بابت هر بازرسی خانگی بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این امر به صراحت در توافقنامه فروش اعلام شده است که خریدار باید بابت هر بازرسی خانگی بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The rules in the sale agreement governing the completion accounts should cover the main areas listed below.
[ترجمه گوگل]قوانین موجود در قرارداد فروش حاکم بر حساب های تکمیل باید حوزه های اصلی فهرست شده در زیر را پوشش دهد
[ترجمه ترگمان]قوانینی که در توافقنامه فروش اداره می شوند باید بخش های اصلی فهرست شده در زیر را پوشش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قوانینی که در توافقنامه فروش اداره می شوند باید بخش های اصلی فهرست شده در زیر را پوشش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This did not apply to credit sale agreements for under £30.
[ترجمه گوگل]این در مورد قراردادهای فروش اعتباری زیر 30 پوند صدق نمی کند
[ترجمه ترگمان]این مورد برای قراردادهای فروش اعتباری کم تر از ۳۰ پوند صدق نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مورد برای قراردادهای فروش اعتباری کم تر از ۳۰ پوند صدق نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Second, credit under a conditional sale agreement.
[ترجمه گوگل]دوم، اعتبار تحت قرارداد بیع مشروط
[ترجمه ترگمان]دوم، اعتبار تحت یک قرارداد فروش مشروط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دوم، اعتبار تحت یک قرارداد فروش مشروط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In such circumstances the purchaser will then need to rely upon the terms of the sale agreement to recover from the vendor.
[ترجمه گوگل]در چنین شرایطی، خریدار برای بازیابی از فروشنده باید به شرایط قرارداد فروش تکیه کند
[ترجمه ترگمان]در چنین شرایطی، خریدار باید بر شرایط قرارداد فروش برای بازیابی از فروشنده تکیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در چنین شرایطی، خریدار باید بر شرایط قرارداد فروش برای بازیابی از فروشنده تکیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. One party may seek to reject a point in the sale agreement because it was not covered in the heads of terms.
[ترجمه گوگل]یکی از طرفین ممکن است به دنبال رد یک نقطه در قرارداد فروش باشد زیرا در سرفصل شرایط پوشش داده نشده است
[ترجمه ترگمان]یک حزب ممکن است به دنبال رد کردن یک نقطه در توافقنامه فروش باشد زیرا در راس شرایط پوشش داده نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک حزب ممکن است به دنبال رد کردن یک نقطه در توافقنامه فروش باشد زیرا در راس شرایط پوشش داده نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Under the first, a sale agreement, the Prudential agreed to acquire a freehold property.
[ترجمه گوگل]طبق اولی، یک قرارداد فروش، Prudential با به دست آوردن یک ملک آزاد موافقت کرد
[ترجمه ترگمان]تحت اولین قرارداد فروش، prudential موافقت کرد ملک اربابی را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تحت اولین قرارداد فروش، prudential موافقت کرد ملک اربابی را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. In order to avoid disputes, the sale agreement should specify the priority to be given to each of these rules.
[ترجمه گوگل]به منظور اجتناب از اختلاف، قرارداد فروش باید اولویتی را که باید به هر یک از این قوانین داده شود مشخص کند
[ترجمه ترگمان]به منظور اجتناب از مناقشات، موافقتنامه فروش باید اولویت داده شود تا به هر یک از این قوانین داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به منظور اجتناب از مناقشات، موافقتنامه فروش باید اولویت داده شود تا به هر یک از این قوانین داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید