1. a sale of hurt books
حراج کتاب های آسیب دیده
2. auto sale and service
فروش و تعمیر اتومبیل
3. on sale days, shoppers mob lallehzar
در روزهای حراج خریداران در لاله زار غوغا بپا می کنند.
4. the sale advertisement was a hook to attract customers
آگهی حراج،قلابی برای جلب مشتری بود.
5. the sale of alcoholic beverages has been outlawed
فروش نوشابه های الکلی غیرقانونی شده است.
6. the sale of alcoholic drinks has been illegalized for some years
چند سال است که فروش نوشابه های الکلی غیرقانونی شده است.
7. the sale of narcotics is forbidden
فروش مواد مخدر ممنوع است.
8. volume sale of books
عمده فروشی کتاب
9. bring-and-buy sale
(انگلیس) حراج برای مصارف خیریه
10. for sale
برای فروش،فروشی
11. jumble sale
(انگلیس) حراج اشیای متفرقه و مستعمل (معمولا به سود امور خیریه)
12. on sale
(در معرض) حراج،در حال فروش با تخفیف
13. on sale
در معرض فروش،در معرض حراج
14. a cash sale
حراج نقدی
15. a clearance sale
حراج به منظور بازکردن جا (برای کالای فصل جدید)
16. a distress sale
حراج از روی ناچاری
17. a garage sale
حراج اشیای مستعمل خانگی (توسط خانه دار)
18. a remnant sale
حراج قسمت انتهایی توپ های پارچه
19. a storewide sale
حراج سرتاسری فروشگاه
20. an after-norooz sale
حراج بعد از نوروز
21. bill of sale
بیع نامه،سند فروش
22. make a sale
فروش کردن،موفق به فروش چیزی شدن
23. apples are on sale
سیب را با تخفیف می فروشند.
24. to ring a sale
فروش را (با دریافت پول و قرار دادن در صندوق) ثبت کردن
25. to swing a sale by entertaining the customer
با پذیرایی از مشتری فروش را به انجام رساندن
26. i arranged for the sale of the house
ترتیب فروش خانه را دادم.
27. this book is on sale in all bookstores
این کتاب در کلیه ی کتاب فروشی ها فروخته می شود.
28. a worldwide slump in the sale of computers
کاهش فروش کامپیوتر در سرتاسر جهان
29. he signed the instrument of sale
او سند فروش را امضا کرد.
30. profits issuing out of the sale of stocks
سودی که از فروش سهام عاید می شود
31. she finally consented to the sale of her jewelry
او بالاخره به فروش جواهراتش تن در داد.
32. they found the terms of sale disadvantageous
در نظر آنان شرایط فروش مقرون به صرفه نبود.
33. this house is not for sale
این خانه فروشی نیست.
34. art dealers were flocking to the sale of renaissance paintings
دلال های اشیای هنری به محل حراج نقاشی های رنسانس هجوم می آوردند.
35. shoes sold at cost in the sale
کفش هایی که در حراج به قیمت تمام شده به فروش می رفت
36. the house is now up for sale
اکنون خانه در معرض فروش است.
37. they are offering their house for sale
آنها خانه ی خود را به معرض فروش گذاشته اند.
38. i bought this dress at rustami store's sale
این پیراهن را از حراج فروشگاه رستمی خریدم.
39. i hope this book will have a large sale
امیدوارم این کتاب فروش خوبی داشته باشد.
40. he talked to ten prospects but faild to make a sale
او با ده خریدار احتمالی صحبت کرد ولی موفق به فروش نشد.