salami

/səˈlɑːmi//səˈlɑːmi/

معنی: سوسیس نمک زده، گوشت خوک و یا گوشت گاو خشک شده
معانی دیگر: (کالباس ایتالیایی پر ادویه دارای گوشت خوک و گاو یا فقط گاو) سالامی، سوسیک نمک زده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a spicy, salty sausage, originally from Italy, that is usu. made with beef or pork.

جمله های نمونه

1. salami casing
پوست (یا روکش) کالباس

2. I bought some salami from the delicatessen.
[ترجمه گوگل]از اغذیه فروشی ها مقداری سالامی خریدم
[ترجمه ترگمان]من یه ساندویچ گوشت خوک درست کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Add the sun-dried tomatoes, red chilli and thinly-sliced salami.
[ترجمه گوگل]گوجه فرنگی خشک شده، فلفل قرمز و سالامی ورقه ای نازک را اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]گوجه فرنگی خشک شده، فلفل قرمز قرمز و سوسیس - را اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. First I bought a loaf of bread and salami and made myself ten sandwiches to cross the country on.
[ترجمه گوگل]ابتدا یک قرص نان و سالامی خریدم و برای خودم ده ساندویچ درست کردم تا از کشور عبور کنم
[ترجمه ترگمان]اول یک قرص نان و سوسیس خریدم و برای خودم ده ساندویچ درست کردم تا از کشور خارج شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Salami are best served as an antipasto, in sandwiches, with salads or eaten with a little cheese and fresh crusty bread.
[ترجمه گوگل]سالامی بهتر است به عنوان آنتی پاستو، در ساندویچ، همراه با سالاد یا با کمی پنیر و نان تازه سرو شود
[ترجمه ترگمان]سردار Salami به عنوان an، در ساندویچ، با سالاد یا خورده با پنیر و نان خشک تند، سرو کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Any thinly sliced salami works well, also cold roast meat with garlic and chilli sauce.
[ترجمه گوگل]هر سالامی ورقه‌ای نازک به خوبی کار می‌کند، همچنین گوشت کباب سرد با سس سیر و فلفل قرمز نیز مفید است
[ترجمه ترگمان]هر سوسیس اصلاح شده به خوبی کار می کند و همچنین گوشت سرخ شده سرد با سیر و سس فلفل چیلی را به خوبی تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lunch was a collation of local salami, black olives, spring onions and dark soft rye-bread.
[ترجمه گوگل]ناهار ترکیبی از سالامی محلی، زیتون سیاه، پیاز بهار و نان چاودار نرم تیره بود
[ترجمه ترگمان]ناهار، غذای مختصری از گوشت خوک، زیتون سیاه، پیاز سبز و نان گندم آبی سیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What could you include with mixed salami to make a really interesting dish of antipasto?
[ترجمه گوگل]چه چیزی را می توانید با سالامی مخلوط برای تهیه یک غذای واقعا جالب از آنتی پاستو بگنجانید؟
[ترجمه ترگمان]چه چیزی می توانید با سوسیس مخلوط شده وارد کنید تا یک غذای خوش مزه جالب درست شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We had a beatnik poet who wore salami patches on his tweed sport coat.
[ترجمه گوگل]ما یک شاعر بیت‌نیک داشتیم که روی کت اسپرتش وصله‌های سالامی می‌پوشید
[ترجمه ترگمان]ما هم ون شاعر و beatnik داشتیم که کت و شلوار tweed پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I try to write good salami, but salami is salami.
[ترجمه گوگل]سعی می‌کنم سالامی خوب بنویسم، اما سالامی سلامی است
[ترجمه ترگمان]، من سعی می کنم گوشت خوک درست کنم اما گوشت خوک درست میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Anne: Coffee and an apple and some salami for supper.
[ترجمه گوگل]آنه: قهوه و یک سیب و مقداری سالامی برای شام
[ترجمه ترگمان]قهوه و یه سیب و یه سیب برای شام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Maybe a pound of polish sausages, ham, liverwurst, salami and any other cold cuts that are on sale.
[ترجمه گوگل]شاید یک پوند سوسیس لهستانی، ژامبون، لیورورست، سالامی و هر نوع آب سرد دیگری که در فروش باشد
[ترجمه ترگمان]شاید یک کیلو سوسیس سرخ، سوسیس، سوسیس، سوسیس و هر نوع دیگری که در فروش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'm a lasagna hog, go hang a salami.
[ترجمه گوگل]من گراز لازانیا هستم، برو سالامی آویزان کن
[ترجمه ترگمان]من یه خوک لازانیا هستم، برو گوشت خوک رو آویزون کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pan fry salami till done. Let cool Remove skin and slice.
[ترجمه گوگل]سالامی را در تابه سرخ کنید تا آماده شود بگذارید خنک شود پوست را جدا کرده و برش دهید
[ترجمه ترگمان]Pan fry را تا قبل از این انجام دهید بگذارید پوست و برش را خنک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوسیس نمک زده (اسم)
salami

گوشت خوک و یا گوشت گاو خشک شده (اسم)
salami

انگلیسی به انگلیسی

• sausage made from seasoned pork or beef
salami is a type of sausage made from chopped meat and spices.

پیشنهاد کاربران

salami ( n ) ( səˈlɑmi ) ( pl. salamis ) =a type of large, spicy sausage served cold in thin slices
salami
سالامی - نوعی ژامبون گوشت که بصورت سرد سرو می شود و نیازی به سرخ کردن ندارد

بپرس