salad bowl

جمله های نمونه

1. I bought a wooden salad bowl at the local craft fair.
[ترجمه گوگل]من در نمایشگاه صنایع دستی محلی یک کاسه سالاد چوبی خریدم
[ترجمه ترگمان]من یه کاسه سالاد چوبی تو نمایشگاه craft خریدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Place in a salad bowl with the walnut pieces. Whisk together dressing ingredients.
[ترجمه گوگل]همراه با تکه های گردو در یک کاسه سالاد بریزید مواد سس را با همزن بزنید
[ترجمه ترگمان] تو کاسه سالاد با تیکه چوب گردو مواد اولیه را با هم ترکیب می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In a large salad bowl, combine chicken, potatoes, green beans, red pepper, onion and dill.
[ترجمه گوگل]در یک کاسه سالاد بزرگ، مرغ، سیب زمینی، لوبیا سبز، فلفل قرمز، پیاز و شوید را با هم مخلوط کنید
[ترجمه ترگمان]در یک کاسه بزرگ سالاد، مرغ، سیب زمینی، لوبیا سبز، فلفل قرمز، پیاز و dill را ترکیب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Place in a salad bowl with the artichokes, onion and olives.
[ترجمه گوگل]با کنگر، پیاز و زیتون در یک کاسه سالاد بریزید
[ترجمه ترگمان]جای خود را در یک کاسه سالاد با کنگر فرنگی، پیاز و زیتون جای دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Put salad leaves into a large salad bowl.
[ترجمه گوگل]برگ های سالاد را در یک کاسه سالاد بزرگ بریزید
[ترجمه ترگمان]سالاد را به یک کاسه سالاد بزرگ تبدیل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Place the lettuce pieces in a salad bowl or large mixing bowl.
[ترجمه گوگل]تکه های کاهو را در یک کاسه سالاد یا کاسه همزن بزرگ قرار دهید
[ترجمه ترگمان]تکه های کاهو را در یک کاسه سالاد و یا یک کاسه مخلوط بزرگ قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The lesson starts in a salad bowl.
[ترجمه گوگل]درس در یک کاسه سالاد شروع می شود
[ترجمه ترگمان]این درس در یک کاسه سالاد شروع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Massager, Wooden Tray, Chop Stick, Salad Bowl, Tooth Pick, Massage Equipment, Can Opener Tong Massager.
[ترجمه گوگل]ماساژور، سینی چوبی، چوب خردکن، کاسه سالاد، دندان‌گیر، تجهیزات ماساژ، ماساژور تانگ بازکن کنسرو
[ترجمه ترگمان]massager، چوبی چوبی: Chop، سالاد Pick، Pick دندان، تجهیزات ماساژ، می تواند بازیکن آغازکننده این بازی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Friends are the Bacon Salad Bowl of Life.
[ترجمه گوگل]دوستان کاسه سالاد بیکن زندگی هستند
[ترجمه ترگمان]دوستان، سالاد سالاد بیکن از زندگی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In a salad bowl combine the tomatoes, cucumber, and red onion. Add Greek Vinaigrette; toss to coat. Sprinkle with Greek olives and feta cheese.
[ترجمه گوگل]در یک کاسه سالاد گوجه فرنگی، خیار و پیاز قرمز را با هم مخلوط کنید وینگرت یونانی را اضافه کنید پرتاب به کت با زیتون یونانی و پنیر فتا بپاشید
[ترجمه ترگمان]در یک کاسه سالاد گوجه فرنگی، خیار و پیاز قرمز را ترکیب کنید vinaigrette یونانی را اضافه کنید؛ انداختن به کت از زیتون های یونانی و پنیر فتا استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wooden Household, Kitchenware, Chopsticks, Gift Set, Salad Bowl, Tray Home Appliances.
[ترجمه گوگل]خانه چوبی، ظروف آشپزخانه، چاپستیک، ست هدیه، کاسه سالاد، سینی لوازم خانگی
[ترجمه ترگمان]Wooden خانگی، kitchenware، Chopsticks، Set، سالاد Salad، Tray لوازم خانگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Why have people began to call USA a salad bowl rather than a melting pot?
[ترجمه گوگل]چرا مردم آمریکا را کاسه سالاد می نامند تا دیگ ذوب؟
[ترجمه ترگمان]چرا مردم به جای آب در حال ذوب شدن به عنوان یک کاسه سالاد شروع به تماس با ایالات متحده کرده اند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Place the lettuce and cucumber in a salad bowl.
[ترجمه گوگل]کاهو و خیار را در یک کاسه سالاد بریزید
[ترجمه ترگمان]کاهو و خیار را در یک کاسه سالاد قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• large bowl for mixing and serving salad; small bowl or deep dish for single servings of salad

پیشنهاد کاربران

Refers to a diverse group or collection that is unified and harmonious despite its differences. It conveys the idea of different elements coming together to create a cohesive whole.
گروه یا مجموعه متنوعی که علیرغم تفاوت هایش یکپارچه و هماهنگ است.
...
[مشاهده متن کامل]

این ایده ترکیب عناصر مختلف برای ایجاد یک کل منسجم را منتقل می کند.
مثال؛
Our company is a salad bowl of talents and backgrounds, all working together towards a common goal.
In a discussion about a diverse community, someone might say, “Our town is a salad bowl of cultures, with each contributing to the overall richness. ”
A writer might describe a team as, “A salad bowl of skills and expertise, each complementing the others. ”

جا سالادی، کاسه سالاد

بپرس