sails

جمله های نمونه

1. sails rigged fore and aft
بادبان هایی که در سرتاسر کشتی آراسته شده بودند.

2. head sails
بادبان های جلو

3. ramin sails his own yacht
رامین کشتی تفریحی خود را خودش می راند.

4. spread sails
بادبان های گسترده

5. the sails were flapping in the wind
بادبان ها در باد تکان می خوردند.

6. trim one's sails
عقاید خود را با زمانه وفق دادن،تغییر عقیده دادن،نان به نرخ روز خوردن،رفتار خود را تعدیل کردن

7. the sailors struck sails in protest
ملوانان به نشان اعتراض بادبان ها را جمع کردند.

8. to hoist all sails
همه ی بادبان ها را برافراشتن

9. to lower the sails
بادبانها را پایین آوردن

10. a fleet of ten sails
ناوگان مشتمل بر ده کشتی

11. a strong wind plucked the sails to bits
یک باد نیرومند بادبانها را از هم درید.

12. the wind had filled the sails out
باد توی بادبان ها افتاده بود.

13. to hoist (or lower) the sails
بادبان ها را افراشتن (یا جمع کردن)

14. when a storm is expected, sails are furled securely around the spars
وقتی توفان در راه است،بادبان ها را محکم دور دکل ها می بندند.

15. take the wind out of someone's sails
1- خیط کردن،باد غرور کسی را خالی کردن 2- دلزده کردن،دلسرد کردن

16. that ship was really a picture with all its sails unfurled
آن کشتی با بادبان های گسترده اش واقعا دیدنی بود.

پیشنهاد کاربران

بپرس