sagging

جمله های نمونه

1.
فروهشته

2. sagging spirits
روحیه ی در حال نزول

3. the ceiling is sagging
سقف شکم داده است.

4. steel braces to hold up a sagging ceiling
پشتواره های پولادین برای نگهداری سقفی که شکم داده است

5. Brace those sagging shelves with more crosspieces.
[ترجمه گوگل]قفسه های آویزان را با قطعات متقاطع بیشتری ببندید
[ترجمه ترگمان] اون قفسه ها رو با crosspieces بیشتری آماده کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The speaker is drivelling about the sagging economy.
[ترجمه گوگل]سخنران درباره اقتصاد رو به افول است
[ترجمه ترگمان]سخنگو در مورد اقتصاد خرد شده صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He sat down in the sagging armchair.
[ترجمه گوگل]روی صندلی راحتی که آویزان بود نشست
[ترجمه ترگمان]روی یک صندلی راحت نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The TV plays now get sagging and sagging.
[ترجمه گوگل]پخش‌های تلویزیون اکنون دچار افتادگی و افتادگی می‌شوند
[ترجمه ترگمان]حالا تلویزیون پخش می شود و فرو می ریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bainbridge pulled up his sagging trousers and struck the pose of a fearless sea captain.
[ترجمه گوگل]بینبریج شلوار آویزانش را بالا کشید و به ژست یک کاپیتان دریایی بی باک برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]Bainbridge شلوارش را بالا کشید و به ژست یک ناخدای بی باک دریایی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Later, as he drove, the night cooled, sagging low with bright stars that flooded every street and yard.
[ترجمه گوگل]بعداً، همانطور که او رانندگی می‌کرد، شب سرد شد، با ستاره‌های درخشانی که همه خیابان‌ها و حیاط‌ها را زیر آب می‌بردند
[ترجمه ترگمان]بعدها، همان طور که می راند، شب سرد بود، و با ستاره های درخشان که هر خیابان و حیاط را پر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There was sagging wire beneath the frame, a drip of water plunged sporadically into the space where his feet would rest.
[ترجمه گوگل]سیم آویزانی زیر قاب وجود داشت، قطره‌ای از آب به صورت پراکنده در فضایی که پاهایش قرار می‌گرفت فرو می‌رفت
[ترجمه ترگمان]در زیر قاب سیم میکروفون وجود داشت، یک چکه آب به طور غیر عادی در فضایی فرو می رفت که پاهایش در آن استراحت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tom carefully opened a sagging wooden gate and went up a stone path that led around the side of the house.
[ترجمه گوگل]تام با احتیاط یک دروازه چوبی آویزان را باز کرد و از یک مسیر سنگی که به اطراف خانه منتهی می شد بالا رفت
[ترجمه ترگمان]تام با احتیاط یک دروازه چوبی باز کرد و راهی سنگی را که به طرف دیگر خانه منتهی می شد، بالا برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Once, when morale was sagging, a visibly pregnant IsabelIa rode up to cheer the troops.
[ترجمه گوگل]یک بار، زمانی که روحیه ضعیف شده بود، ایزابلیا باردار به وضوح سوار شد تا سربازان را تشویق کند
[ترجمه ترگمان]یک بار، وقتی روحیه افراد ضعیف می شد، یک visibly حامله به راه خود ادامه می داد تا سربازان را تشویق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Like Parsons, his skin was sagging in places like an ill-fitting suit.
[ترجمه گوگل]مانند پارسونز، پوست او در جاهایی مانند کت و شلوار نامناسب افتاده بود
[ترجمه ترگمان]مثل پارسونز، پوستش در جاهایی مثل یک کت و شلوار بد فرو افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They ducked under the sagging wire and made their way round the back of the lake.
[ترجمه گوگل]آنها زیر سیم آویزان فرو رفتند و پشت دریاچه را دور زدند
[ترجمه ترگمان]آن ها از زیر سیم ها خم شدند و از پشت دریاچه دور شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] شکم دادگی - فروبرنده - فرورفته
[زمین شناسی] شکم دادگی- فروبرنده، فرورفته
[نساجی] کیس خوردن لباس بعلت گشادی آن - چروک شدن لباس
[پلیمر] خمیدگی، شکم دادگی، شره کردن

انگلیسی به انگلیسی

• act of drooping, act of sinking, act of declining
drooping, sinking; hanging loosely, slack

پیشنهاد کاربران

افتاده / آویزان / شُل / فرو رفته / ضعیف شده / خمیده
در زبان محاوره ای: دِل مرده، از رمق افتاده، بی جون، افت کرده
مترادف ها:
drooping / saggy / bowed / bowing / dangling
مثال؛
The old mattress was sagging in the middle. تشک قدیمی از وسط فرو رفته بود.
...
[مشاهده متن کامل]

After the breakup, his spirit was sagging. بعد از جدایی، روحیه اش افت کرده بود.
The company is trying to boost its sagging profits. شرکت تلاش می کنه سودهای افت کرده ش رو افزایش بده.
He wore sagging jeans and a loose hoodie. شلوار جین افتاده و هودی گشاد پوشیده بود.

پلیمر
ریزش
فکر می کنم معنای خمودگی هم بدهد
مثلا برای بیماری هاری، یکی از علائم حیوان مبتلا ( مثلا گاو ) sagging یا خمودگی هست
به فرو رفتگی قاشقی یا کاسه ای شکل گفته میشه
Sagging در جوشکاری شکم افتادگی یا گود افتادگی جوش گفته میشود
آویزان و شل و ول بودن
مثال
The tree branches were sagging under heavy snow
To prevent my pants from sagging I wore a belt
در حال ضعیف شدن؛ پایین آورده شده ؛ از ارزش افتاده؛ فروکش کرده؛ ضعیف شده؛ رو به ضعف؛ کاهش ارزش؛ متزلزل؛ سست؛ تحلیل رونده؛ دچار تزلزل؛ پژمرده؛ ضعیف
در چوشکاری فرونشستن جوش در پاس اول ( نفوذ ) را گویند
( دریانوردی ) واژگونی
Sagging skin پوست آویزان و شل
برآمدن و شکم دادن سقف
تنزل یافته، کم شده، پایین آمده
عکس های چندسال پیش جاستین بیبر را بیارید میفهمید چیه.
وقتی ینفر شلوارشو پایین تر از خط کمر میاره و شورتش معلوم میشه به این میگن sagging فعلشم میشه sag
مثل پاره کردن شلوار که مد شد. کسایی که این تیپو میزنن میخوان بگن ما خیلی گنگ و لشیم
روان شدن . . . حالت مایع داشتن
آویزان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)