معنی: عاقل، مریم گلی، حکیم، سلوی، بافراست، عاقل، بصیر، فکور، دانامعانی دیگر: زیرکانه، عاقلانه، خردمندانه، فرزانه وار، کهبد، هشمند، (مهجور) باوقار، سنگین و رنگین، جدی، پیرانه، (گیاه شناسی)، مرموک، مریمی، سالومی (جنس salvia از خانواده ی mint به ویژه s.splendens یا scarlet sage که گل های سرخ می دهد و s.officinalis یا garden sage که برگ خوشبو دارد)
[ترجمه گوگل] یک تصمیم عاقلانه [ترجمه ترگمان] تصمیم عاقلانه ای گرفته اید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• (1)تعریف: one of a group of herbs of the mint family, grown as ornamentals or for the leaves, which are used as a food seasoning and for medicinal purposes.
• (2)تعریف: the leaves of this plant.
• (3)تعریف: sagebrush.
جمله های نمونه
1. a sage comment
توضیح خردمندانه
2. a sage who penetrates the underlying principles of physics
حکیمی که اصول بنیادی فیزیک را درک می کند
3. He was famous for his sage advice to younger painters.
[ترجمه سیما] او به خاطر نصایح عاقلانه اش نقاشان جوان مشهور بود.
|
[ترجمه شان] او به سبب توصیه های خردمندانه اش به نقاشان جوان تر، اشتهار داشت.
|
[ترجمه گوگل]او به خاطر توصیه های حکیمانه اش به نقاشان جوان مشهور بود [ترجمه ترگمان]او به خاطر نصیحت sage به نقاشان جوان مشهور بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The sage is the instructor of a hundred ages.
[ترجمه گوگل]حکیم مربی صد عصر است [ترجمه ترگمان]حکیم استاد صد سال است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I can taste sage in the dressing.
[ترجمه سیما] من می توانم مزه مریم گلی را در چاشنی ( ویا سس سالاد ) حس کنم.
|
[ترجمه گوگل]من می توانم طعم مریم گلی را در پانسمان بچشم [ترجمه ترگمان]من می تونم sage رو تو پانسمان حس کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I was grateful for the old man's sage advice.
[ترجمه سیما] من قدردان پند خردمندانه پیرمرد بودم.
|
[ترجمه گوگل]از نصیحت حکیم پیرمرد سپاسگزار بودم [ترجمه ترگمان]من از نصیحت sage پیرمرد سپاسگزار بودم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The correspondent, however, was sage enough to emphasise that the relationship was far from causal.
[ترجمه گوگل]با این حال، خبرنگار به اندازه کافی عاقل بود که تاکید کرد این رابطه از علت و معلولی فاصله زیادی دارد [ترجمه ترگمان]اما خبرنگار به اندازه کافی عاقل بود که تاکید کند که رابطه از علی بعید است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Gabriel gets sage advice from Archie, the twin who died when they were little.
[ترجمه گوگل]گابریل از آرچی، دوقلویی که وقتی کوچک بودند مرد، نصیحت حکیم دریافت می کند [ترجمه ترگمان]گابریل \"از\" آرچی \"یه نصیحتی به\" آرچی \"می کنه، دو قلو که وقتی بچه بودن میمیرن\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Tearing out some sage, some creosote.
[ترجمه گوگل]کندن مقداری مریم گلی، مقداری کرئوزوت [ترجمه ترگمان] دارم یه سری \"سیج\" و \"creosote\" رو پاره می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Having learned from that sage, I planted scented geraniums along the narrow part of the driveway.
[ترجمه گوگل]با آموختن از آن حکیم، شمعدانی های معطر را در امتداد قسمت باریک راهرو کاشتم [ترجمه ترگمان]از آن سیج یاد گرفته بودم که در وسط راه باریک و باریک کنار جاده گلدان های شمعدانی را کاشته بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The vegetation consists of coastal sage scrub, chaparral and groves of Englemann oak and live oak.
[ترجمه گوگل]پوشش گیاهی شامل بوته های مریم گلی ساحلی، چاپارال و بیشه های بلوط Englemann و بلوط زنده است [ترجمه ترگمان]پوشش گیاهی شامل بوته های sage ساحلی، chaparral و groves بلوط بلوط و بلوط زنده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Try lining the upper lids with a soft sage eye-contouring pencil.
[ترجمه گوگل]سعی کنید پلک های بالایی را با یک مداد خط چشم مریم گلی نرم بپوشانید [ترجمه ترگمان]سعی کنید پلک های بالایی را با یک مداد چشم نازک نرم ببندید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Stir brandy-raisin mixture into apple mixture. Add sage and thyme 73 and gently stir in bread crumbs.
[ترجمه گوگل]مخلوط براندی و کشمش را در مخلوط سیب هم بزنید مریم گلی و آویشن 73 را اضافه کنید و آرد نان را به آرامی هم بزنید [ترجمه ترگمان]مخلوط raisin را بریزید و روی مخلوط سیب بریزید sage و آویشن ۷۳ را جمع کنید و به آرامی در خرده های نان تکان دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Still love your sage green or sandy beige?
[ترجمه گوگل]هنوز سبز مریم گلی یا بژ شنی خود را دوست دارید؟ [ترجمه ترگمان]هنوزم عاشق sage یا sandy؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Sage and mint are herbs.
[ترجمه گوگل]مریم گلی و نعناع گیاهی هستند [ترجمه ترگمان] سیج و نعناع گیاه هستن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[برق و الکترونیک] Semi Automatic Ground Enviroment-احاطه زمینی نیمه خودکار سیستم دفاع هوایی که داده های مراقبت هوای آن برای ارسال به کامپیوترهای مرکز فرماندهی پردازش م یشود. در آنجا داده ها بیشتر پردازش شده، به زور خودکار ارزشیابی و تحلیل می شوند تا تنظیم سلاحها انجام و فرمانهای هدایت صادر شوند.
انگلیسی به انگلیسی
• wise and learned person, person respected for their good judgment; variety of plant from the mint family (commonly used as a spice); sagebrush, variety of shrub found in the western united states wise, learned, judicious a sage is a person who is regarded as being wise; a literary use. a sage person is wise and knowledgeable, usually because they are old and have had a lot of experience; a literary use. sage is a plant that grows in warm countries. its leaves are used for flavouring in cooking.
پیشنهاد کاربران
1. ( آدم ) خردمند. حکیم. فرزانه. بصیر. زیرک 2. عاقلانه. معقول. داهیانه مثال: the Chinese sage Confucius کنفسیوس حکیم و خردمند چینی
حکیم دانا خردمند مشاور با تدبیر عاقل بصیر
بزرگواران به تمایز بین طبیب و حکیم که در گذشته بیشتر مورد توجه بود، دقت بفرمایید: Doctor میشه طبیب، ، فردی که درمان میکند Sage میشه حکیم، ، ، فردی که شفا میدهد شفا زمانی حاصل میشه که هیچ آثاری از بیماری باقی نمونه، ، ، فردی که با مشکل قلبی مراجعه کرده و مشکلش رفع شده، ولی همچنان دارو مصرف میکنه؛ ... [مشاهده متن کامل]
این فرد درمان شده، اما شفا نیافته است
A sage is someone who is highly knowledgeable and wise in a particular subject or field. They are considered an expert and provide valuable insights and advice. کسی که در یک موضوع یا رشته خاص بسیار آگاه و خردمند است. ... [مشاهده متن کامل]
آنها یک متخصص در نظر گرفته می شوند و بینش ها و توصیه های ارزشمندی را ارائه می دهند. مثال؛ For example, in philosophy, a sage is a person who has attained wisdom and enlightenment. In literature, a sage might be a character who imparts wisdom and guidance to others. Someone seeking wisdom might say, “I need to consult a sage on matters of the heart. ”
اسامی سبزیجات به انگلیسی: asparagus = مارچوبه bell pepper ( American ) / pepper ( British ) / sweet pepper ( both Am & Br ) = فلفل دلمه ای 🫑 chilli ( British ) / chili ( American ) = فلفل تند 🌶 ( که یا قرمز است یا سبز ولی تند است ) ... [مشاهده متن کامل]
cabbage = کلم broccoli = کلم بروکلی 🥦 cauliflower = گل کلم Brussels sprouts = کلم بروکسل، کلم فندقی celery = کرفس lettuce = کاهو 🥬 leek = تره فرنگی chives = تره basil = ریحان dill = شوید cress = شاهی، ترتیزک coriander = گشنیز mushroom = قارچ onion = پیاز 🧅 spring onion ( British ) / scallion ( American ) / green onion ( American ) = پیازچه garlic = سیر 🧄 shallot = نوعی پیاز کوچک pea = نخود فرنگی pumpkin = کدو تنبل 🎃 spinach = اسفناج thyme = آویشن fennel = رازیانه، بادیان parsley = جعفری mint = نعنا green bean ( British ) / French bean ( British ) / runner bean / string bean = لوبیا سبز turnip = شلغم oregano = پونه کوهی sage = مریم گلی radish = تربچه tarragon = ترخون beetroot ( British ) / beet ( American ) = چغندر zucchini ( American ) / courgette ( British ) = کدو سبز okra = بامیه ( نوعی گیاه ) eggplant ( American ) / aubergine ( British ) = بادنجان 🍆 sweet potato = سیب زمینی شیرین yam = سیب زمینی هندی corn on the cob = بلال کامل 🌽 parsnip = هویج وحشی broad bean ( British ) / fava bean ( American ) = باقلا
برای دفع ارواح و اشباح، یه جورایی همون عود خودمون میشه
۱. فرد بسیار فرزانه، خردمند، هوشمند و بصیر ۲. مریم گلی noun [count] formal : a person who is very wise adjective Usage: always used before a noun [also more sage; most sage] formal : very wise ... [مشاهده متن کامل]
◀️sage advice noun [noncount] 1 : an herb that has grayish - green leaves which are used in cooking 2 : a light grayish - green color