1. one of the sagacious worthies . . .
یکی از بزرگان اهل تمیز . . .
2. He is a sagacious businessman.
3. Having dismissed the sagacious Partridge, Mr. Jones sat himself down to write.
[ترجمه گوگل]پس از اخراج کبک خردمند، آقای جونز خودش نشست تا بنویسد
[ترجمه ترگمان]آقای جونز، پس از مرخص کردن آقای \"پارتریج\"، نشست تا بنویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He was a shrewd, sagacious old man.
5. They are mighty sagacious, tractable creature.
[ترجمه گوگل]آنها موجودی توانا و حکیم هستند
[ترجمه ترگمان]موجودات mighty و tractable هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The Prince Prospero was happy and dauntless and sagacious.
[ترجمه گوگل]شاهزاده پروسپرو شاد و بیهراس و حکیم بود
[ترجمه ترگمان]شاهزاده باگراتیون شاد و بی باک و بی باک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The sagacious minister offered what he considered a rather clever explanation.
[ترجمه گوگل]وزیر متفکر توضیحی نسبتاً هوشمندانه ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]وزیر sagacious آنچه را که به عنوان توضیح نسبتا هوشمندانه در نظر گرفته بود، به وی پیشنهاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. My procedure seemed as sagacious as ever but only in theory.
[ترجمه گوگل]روش من مثل همیشه عاقلانه به نظر می رسید اما فقط در تئوری
[ترجمه ترگمان]عمل من به نظر عاقلانه می آمد، اما فقط در تئوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A sagacious businessman seldom fails in his business.
[ترجمه گوگل]یک تاجر خردمند به ندرت در تجارت خود شکست می خورد
[ترجمه ترگمان]یک تاجر ماهر به ندرت در کارش موفق می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. People love dogs because they are sagacious animals.
[ترجمه گوگل]مردم سگ ها را دوست دارند زیرا آنها حیواناتی باهوش هستند
[ترجمه ترگمان]مردم به خاطر این که حیوانات sagacious هستند، عاشق سگ ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Streamline figure, stout but sagacious, unbending but exalted, modishness combine with individuation, make you easygoing. Harmonious family, nice life, from the beginning of owning a good motor. . .
[ترجمه گوگل]چهره ساده، تنومند اما حکیم، خم نشدنی اما عالی، شیک بودن با فردیت ترکیب می شود و شما را راحت می کند خانواده هماهنگ، زندگی خوب، از ابتدای داشتن یک موتور خوب
[ترجمه ترگمان]هیکل تنومند، قوی اما sagacious، اما عالی، اما با individuation ترکیب می شود، modishness با individuation ترکیب می شود، و شما را راحت می سازد خانواده harmonious، زندگی خوب، از شروع داشتن یه موتور خوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The leader made a sagacious decision.
13. Observant and thoughtful, he was given to asking sagacious questions.
[ترجمه گوگل]مراقب و متفکر بود، او را وادار به پرسیدن سؤالات حکیمانه کردند
[ترجمه ترگمان]با تفکر و تفکر درباره سوا لات sagacious سخن گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Philippe Noiret, the sagacious French veteran, plays the mentor Alfredo in this life story of Salvatore "Toto" Di Vitto, a director manque' depicted as a child by Salvatore Cascio.
[ترجمه گوگل]فیلیپ نوآره، کهنه سرباز خردمند فرانسوی، نقش مربی آلفردو را در این داستان زندگی سالواتوره "توتو" دی ویتو ایفا می کند، یک مانک کارگردان که در کودکی توسط سالواتوره کاسیو به تصویر کشیده شده است
[ترجمه ترگمان]فیلیپ Noiret، سرباز کارآزموده فرانسوی، در این داستان زندگی of \"Toto\"، که یک کارگردان manque است، در این داستان زندگی می کند، Alfredo cascio، یک کارگردان manque، به عنوان یک کودک به تصویر کشیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید