معنی: زعفران، زعفرانیمعانی دیگر: (از ریشه ی عربی - گیاه شناسی) زعفران (crocus sativus از خانواده ی iris)، کلاله های خشک کرده ی این گیاه که در خوراک به کار می رود، زعفرانی کردن، زعفران زدن به
• (1)تعریف: a crocus plant that bears large purple or white flowers with brilliant yellow stigmas.
• (2)تعریف: a spice made from the yellow stigmas of this plant, used to flavor and color foods.
• (3)تعریف: a deep yellow-orange color.
جمله های نمونه
1. grind saffron in a mortar
زعفران را در هاون بکوب.
2. The color of saffron, with dollops of red tomatoes flecked throughout, this hot potage goes beyond comfort food.
[ترجمه گوگل]رنگ زعفران، با دونههایی از گوجهفرنگی قرمز که در سرتاسر آن ور میرود، این دمنوش داغ فراتر از غذای راحت است [ترجمه ترگمان]رنگ زعفران با dollops از سس گوجه فرنگی قرمز در سراسر این منطقه، از غذاهای آرامش بخش فراتر می رود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. None of the washed-out white or saffron yellow of the grain- or maize-fed animal here.
[ترجمه گوگل]هیچ کدام از رنگ های سفید یا زرد زعفرانی شسته شده حیوانی که با دانه یا ذرت تغذیه می شود [ترجمه ترگمان]هیچ یک از لباس های شسته شده از شسته شده و یا زعفران در اینجا و یا یک حیوان علف خورده در اینجا وجود ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Guests dined on sea bass and saffron potato mousseline.
[ترجمه گوگل]مهمانان با موسلین سیبزمینی زعفرانی و باس دریایی شام میخوردند [ترجمه ترگمان]مهمان ها با ماهی خاردار و سیب زمینی saffron شام می خوردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The fire filled the room with a tawny, saffron light and poured pools of impenetrable shadow in the far corners.
[ترجمه گوگل]آتش اتاق را پر از نور زعفرانی رنگی کرد و برکه هایی از سایه های نفوذ ناپذیر در گوشه های دور ریخت [ترجمه ترگمان]آتش اتاق را با نوری زرد و زعفران روشن کرده بود و در گوشه و کنار چاله های of نفوذ می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But 19-year-old model Saffron Domini needed little persuasion to appear in a harrowing film about racism and violence.
[ترجمه گوگل]اما زعفران دومینی مدل 19 ساله برای حضور در فیلمی دلخراش درباره نژادپرستی و خشونت به متقاعد کردن کمی نیاز داشت [ترجمه ترگمان]اما به نظر می رسد که مدل ۱۹ ساله Saffron Domini به نظر کمی در مورد نژادپرستی و خشونت نشان داده شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The risotto has a saffron color.
[ترجمه پوریا] روزتون یک رنگ زعفرانی دارد
|
[ترجمه گوگل]ریزوتو رنگ زعفرانی دارد [ترجمه ترگمان]ریزوتو یک رنگ زعفران دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We started off at Saffron Walden which has a castle some really beautiful old buildings.
[ترجمه گوگل]ما از Saffron Walden شروع کردیم که یک قلعه چند ساختمان قدیمی واقعاً زیبا دارد [ترجمه ترگمان]ما به نیکل \"والدن\" که یه قلعه یه قلعه قدیمی خیلی قشنگ داره شروع کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A monk in saffron robes steps out of the shadows to stand beside us.
[ترجمه گوگل]راهبی با لباس زعفرانی از سایه بیرون می آید تا در کنار ما بایستد [ترجمه ترگمان]راهب با ردای saffron از سایه ها بیرون آمد تا در کنار ما بایستد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Cook rice with the saffron or turmeric in a medium pan.
[ترجمه گوگل]برنج را با زعفران یا زردچوبه در تابه ای متوسط بپزید [ترجمه ترگمان]برنج را با زعفران و یا زرد چوبه در یک ماهی تابه متوسط بپزید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She was thinking of houseboys in a saffron uniform she'd design herself.
[ترجمه گوگل]او به پسران خانهدار فکر میکرد که لباس زعفرانیای که خودش طراحی میکرد [ترجمه ترگمان]او داشت به این فکر می کرد که با لباسی که پوشیده از زعفران است، خودش را طراحی کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Pizzi's garb-gold lame for days and more saffron robes than at a Hare Krishna convention-seemed intrusive.
[ترجمه گوگل]لباسهای طلایی پیتزی برای روزها لنگ و لباسهای زعفرانی بیشتر از کنوانسیون Hare Krishna سرزده به نظر میرسید [ترجمه ترگمان]لباس Pizzi به رنگ طلایی برای روزها و رداهای more بیشتر بود تا در مجمع خواهی نخواهی - به نظر گستاخانه می امد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. While the rice is cooking, add the saffron to the stock and allow to stand.
[ترجمه گوگل]در حین پختن برنج، زعفران را به مایه اضافه کنید و بگذارید بماند [ترجمه ترگمان]در حالی که برنج در حال پخت است، زعفران را به سهام اضافه کرده و به آن اجازه ایستادن می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Expensive spices, like saffron, are only produced in small quantities.
[ترجمه گوگل]ادویه های گران قیمت مانند زعفران فقط در مقادیر کم تولید می شوند [ترجمه ترگمان]ادویه و ادویه گران بها مانند زعفران در مقادیر کم تولید می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Add the parsley(sentence dictionary), chopped tomato and saffron and turn up the heat.
[ترجمه گوگل]جعفری (فرهنگ جمله ها)، گوجه فرنگی و زعفران خرد شده را اضافه کنید و حرارت را زیاد کنید [ترجمه ترگمان]جعفری (فرهنگ لغت را اضافه کنید)، گوجه فرنگی خرد شده و زعفران را اضافه کنید و گرما را بالا ببرید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
زعفران (اسم)
crocus, saffron
زعفرانی (صفت)
saffron
تخصصی
[صنایع غذایی] زعفران : زعفران یا طلای سرخ یکی از گرانبهاترین انواع ادویه جات است که بیشترین مقدار تولید آن در ایران ایت [نساجی] گیاه زعفران با رنگینه زرد طبیعی
انگلیسی به انگلیسی
• species of crocus plant bearing orange stigmas and purple flowers; spice and food coloring derived from the stigmas of the saffron crocus having a yellowish-orange coloring saffron is a yellowish-orange substance that is obtained from a flower. it is used to add flavour and colouring to some foods. saffron is also a yellowish-orange colour.
پیشنهاد کاربران
۱. زعفران ۲. زعفرانی ۳. ( رنگ ) نارنجی روشن مثال: I can’t buy any saffron. It is so expensive. من نمی توانم زعفران بخرم. آن خیلی گران است.
This term refers to a shade of brown that is similar to the color of saffron, a spice known for its vibrant yellow - orange hue. It can be used to describe various objects or even a person’s skin tone. ... [مشاهده متن کامل]
این اصطلاح به رنگ قهوه ای اطلاق می شود که شبیه رنگ زعفران است، ادویه ای که به خاطر رنگ پر طراوت زرد - نارنجی اش معروف است. . می توان از آن برای توصیف اشیاء مختلف یا حتی رنگ پوست افراد استفاده کرد. *************************************************************************************************** مثال؛ “Her dress was a beautiful saffron color. ” In a discussion about interior design, one might say, “I love using saffron accents to add warmth to a room. ” A person might compliment someone’s complexion, saying, “You have a lovely saffron undertone to your skin. ”
زعفران Saffron نام علمی Crocus sativus
تعدادی از ادویه جات معروف به انگلیسی: pepper = فلفل black pepper = فلفل سیاه red pepper = فلفل قرمز salt = نمک turmeric = زردچوبه saffron = زعفران cinnamon = دارچین ... [مشاهده متن کامل]
cardamom = هل ginger = زنجبیل fennel = رازیانه caraway = زیره cumin = زیره ❗️لطفا برای مشاهده تفاوت این دو زیره، نام های هر کدام رو در گوگل سرچ کنید و عکس هاشون رو مشاهده کنید
زعفران و زعفرانی
معنی کلمه: زعفران جمله ی نمونه : put some saffron in the rice . معنی جمله ی نمونه : کمی زعفران در برنج بریزید . 《 لطفا اگه با من موافقین علامت 👍🏻 رو که گوشه ی سمت چپ پایین هست رو بزنید ، ممنون 》
زعفران. . . . همون چیزی ک تو برنج میریزن رنگ برنج قرمز یا زردمیشه: ) )