sadist

/ˈseɪdəst//ˈseɪdɪst/

معنی: سادیست، کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
معانی دیگر: sadistic سادیست

جمله های نمونه

1. The man was a sadist who tortured animals and people.
[ترجمه گوگل]این مرد یک سادیست بود که حیوانات و مردم را شکنجه می کرد
[ترجمه ترگمان]مرد یک سادیست بود که حیوان ها و آدم ها را عذاب می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He acted a sadist in that TV play.
[ترجمه گوگل]او در آن نمایش تلویزیونی یک سادیست بازی کرد
[ترجمه ترگمان]او یک سادیست را در آن بازی تلویزیونی بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Karl's a sadist, he enjoys inflicting pain.
[ترجمه گوگل]کارل یک سادیست است، او از ایجاد درد لذت می برد
[ترجمه ترگمان]، \"کارل\" یه سادیست از درد کشیدن لذت میبره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You turned me into a goddamn sadist be-cause of your goddamn stinking country stubbornness.
[ترجمه گوگل]تو مرا به یک لعنتی سادیست تبدیل کردی به خاطر لجبازی لعنتی بدبوی خود در کشور
[ترجمه ترگمان]تو منو تبدیل به یک سادیست لعنتی کردی بخاطر لجاجت و stinking
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The man was clearly a sadist.
[ترجمه گوگل]این مرد به وضوح یک سادیست بود
[ترجمه ترگمان]اون مرد مشخصا یه سادیست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The sodomite captain proves brave, the sadist a bungler.
[ترجمه گوگل]ناخدای لواط شجاع شجاع است، سادیست یک قاتل
[ترجمه ترگمان]فرمانده لواط شجاعت را ثابت می کند، سادیست یک اشتباه بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He brings out the sadist in me.
[ترجمه گوگل]او سادیست را در من بیرون می آورد
[ترجمه ترگمان]یه سادیست لعنتی رو برام میاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He says it's some kind of sadist that carries out this kind of attack.
[ترجمه گوگل]او می گوید که این یک نوع سادیست است که این نوع حمله را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]او می گوید یک نوع سادیست است که این نوع حمله را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A bit of a sadist, maybe with a touch of masochism thrown in too.
[ترجمه گوگل]کمی سادیست، شاید با یک مازوخیسم نیز در میان باشد
[ترجمه ترگمان]کمی از یک سادیست شاید با کمی از آزاری که بر او وارد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Andrea's father was an absolute sadist. It's not surprising she hates him.
[ترجمه گوگل]پدر آندریا یک سادیست مطلق بود جای تعجب نیست که او از او متنفر است
[ترجمه ترگمان]پدرش یک سادیست مطلق بود تعجبی نداره که از اون متنفره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The man was a raving sadist, she thought, and then realised it was a requirement of his job.
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که این مرد یک سادیست پرخاشگر بود و سپس متوجه شد که این یکی از الزامات شغل اوست
[ترجمه ترگمان]او فکر کرد که این مرد یک سادیست به حال هذیان بود و بعد متوجه شد که این یک نیاز به کارش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This sadist and pornographer, whom I had once seen striding through the streets of the old town brandishing a whip, seemed to have wilted.
[ترجمه گوگل]این سادیست و پورنوگرافیست، که زمانی او را دیده بودم که در خیابان های شهر قدیمی با شلاق می زند، به نظر پژمرده شده بود
[ترجمه ترگمان]این سادیست و pornographer که زمانی دیده بودم که در خیابان های شهر قدیمی با شلاق حرکت می کرد، انگار پژمرده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I seek to dismember, a sadist fiend.
[ترجمه گوگل]من به دنبال تکه تکه کردن یک شیطان سادیست هستم
[ترجمه ترگمان]من دنبال قطعه قطعه شدن هستم، یک شیطان سادیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As for the sadist, he finds himself, in truth, a slave of this passion, of this necessity, to bring under the yoke of jouissance, what he is aiming at as being the subject.
[ترجمه گوگل]در مورد سادیست، او در حقیقت خود را برده این اشتیاق، این ضرورت می‌بیند تا آنچه را که به عنوان سوژه هدفش است، زیر یوغ ژوئیسانس قرار دهد
[ترجمه ترگمان]در مورد سادیست، او خودش، در حقیقت، یک برده از این نیاز، از این نیاز، برای آوردن زیر یوغ of، چیزی است که در این مورد قصد دارد موضوع را عوض کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Whereas the sadist wreaks sexual violence on an unwilling victim, the masochist educates a sympathetic partner to be the cold and cruel woman he desires.
[ترجمه گوگل]در حالی که سادیست خشونت جنسی را بر قربانی ناخواسته اعمال می کند، مازوخیست شریکی دلسوز را تربیت می کند تا زن سرد و بی رحمی باشد که می خواهد
[ترجمه ترگمان]در حالی که سادیست خشونت جنسی را به یک قربانی بی میل نشان می دهد، the یک شریک دلسوز را به زنی که می خواهد سرد و ظالم باشد، می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سادیست (اسم)
ghoul, sadist

کسی که از زجر دیگران لذت میبرد (اسم)
sadist

انگلیسی به انگلیسی

• one who derives pleasure from inflicting pain on others; one who derives sexual gratification from causing pain or humiliation to his partner

پیشنهاد کاربران

دگرآزار ( اسم ) : شخصی که میل جنسی او با دگرآزاری مرتبط است
مردم آزار
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : sadden
✅️ اسم ( noun ) : sadness / sadism / sadist
✅️ صفت ( adjective ) : sad / sadistic
✅️ قید ( adverb ) : sadly / sadistically
دیگرآزار

بپرس