sacrilegious

/ˌsækrəˈledʒəs//ˌsækrɪˈlɪdʒəs/

معنی: موهن بمقدسات، مربوط به بیحرمتی به شعائر مذبی
معانی دیگر: وابسته به حرمت شکنی یا تجاوز به مقدسات، مربوط به بیحرمتی به شعائر مذهبی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: sacrilegiously (adv.), sacrilegiousness (n.)
(1) تعریف: involving or being a violation, profanation, or destruction of something considered to be sacred.

- They defaced the temple walls, destroyed holy books, and committed other sacrilegious acts.
[ترجمه گوگل] آنها دیوارهای معبد را تخریب کردند، کتب مقدس را ویران کردند، و اعمال توهین آمیز دیگری مرتکب شدند
[ترجمه ترگمان] آن ها دیواره ای معبد را از بین بردند، کتاب های مقدس را ویران کردند، و اعمال کفرآمیز دیگری را مرتکب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: having committed a sacrilege.

- The sacrilegious writer has been denounced.
[ترجمه گوگل] نویسنده هتاک محکوم شده است
[ترجمه ترگمان] نویسنده sacrilegious مورد حمله قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. A number of churches were sacked and sacrilegious acts committed.
[ترجمه گوگل]تعدادی از کلیساها غارت شدند و اعمال توهین آمیز انجام شد
[ترجمه ترگمان]تعدادی از کلیساها غارت و هتک حرمت شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Leading clerics condemned the book as a sacrilegious attack on their faith.
[ترجمه گوگل]روحانیون برجسته این کتاب را محکوم کردند و آن را حمله ای توهین آمیز به ایمانشان دانستند
[ترجمه ترگمان]روحانیون طراز اول این کتاب را به عنوان یک حمله sacrilegious به دین خود محکوم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Indeed, it would seem almost sacrilegious to introduce anything unnatural into this idyllic setting.
[ترجمه گوگل]در واقع، وارد کردن هر چیز غیرطبیعی در این محیط بت‌های بت‌نیکی تقریباً توهین‌آمیز به نظر می‌رسد
[ترجمه ترگمان]در واقع، به نظر می رسید که هر چیز غیر طبیعی و غیر طبیعی را در این شکل idyllic در نظر گرفته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As for the sacrilegious robber Lysimachus, they killed him near the treasury.
[ترجمه گوگل]در مورد لیسیماخوس دزد فحشا، آنها او را در نزدیکی خزانه کشتند
[ترجمه ترگمان]اما دزد sacrilegious Lysimachus، او را نزدیک خزانه کشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Most people would say that we are sacrilegious and of the devil to say this.
[ترجمه گوگل]اکثر مردم می گویند که ما فحشا و از شیطان هستیم که این را بگویند
[ترجمه ترگمان]بیشتر مردم می گویند که ما sacrilegious و شیطان هستیم که این را می گوییم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At this point cannibalism was considered atrocious and sacrilegious in the developed world.
[ترجمه گوگل]در این مرحله آدمخواری در جهان توسعه یافته ظالمانه و توهین آمیز تلقی می شد
[ترجمه ترگمان]در این نقطه همدیگر را atrocious و sacrilegious در جهان توسعهیافته می دانستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Get down from this throne. This is sacrilegious, you don't pay any respect to the Master.
[ترجمه گوگل]از این تاج و تخت پایین بیا این توهین آمیز است، شما هیچ احترامی برای استاد قائل نیستید
[ترجمه ترگمان]از تخت پایین بیا پایین این هتک حرمت است، تو هیچ احترامی برای استاد قایل نیستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They thought it was sacrilegious to hold it on Christmas Day.
[ترجمه گوگل]آنها فکر می کردند که برگزاری آن در روز کریسمس توهین آمیز است
[ترجمه ترگمان]آن ها فکر می کردند که آن را در روز کریسمس نگه می دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is sacrilegious to enter with shoes on.
[ترجمه گوگل]وارد شدن با کفش توهین آمیز است
[ترجمه ترگمان]مجاز است که پا به پا بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In traditional Nepalese society it is considered sacrilegious and totally unacceptable to marry outside of your caste or ethnic group.
[ترجمه گوگل]در جامعه سنتی نپال، ازدواج با خارج از کاست یا گروه قومی توهین آمیز و کاملا غیرقابل قبول تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]در جامعه سنتی نپالی، ازدواج با خارج از طبقه یا گروه قومی، کفرآمیز و غیرقابل قبول در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This may sound sacrilegious, but he is still very good on the wing, and if his choice was not playing, or playing wide, he would play there happily.
[ترجمه گوگل]این ممکن است توهین آمیز به نظر برسد، اما او همچنان در بال بسیار خوب عمل می کند و اگر انتخابش بازی نکردن یا بازی در عرض بود، با خوشحالی در آنجا بازی می کرد
[ترجمه ترگمان]شاید بی حرمتی به نظر برسد، اما او هنوز روی بال خیلی خوب است، و اگر چاره او بازی نباشد، یا بازی کند، با خوشحالی آن را بازی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My suggestion was sacrilegious because automakers have long been secretive about design.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد من توهین آمیز بود زیرا خودروسازان مدت هاست در مورد طراحی مخفیانه بوده اند
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد من به این دلیل توهین آمیز بود که خودروسازان لوکس در مورد طراحی secretive
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is insulting to what we do and it may be sacrilegious.
[ترجمه گوگل]این توهین به کاری است که ما انجام می دهیم و ممکن است توهین آمیز باشد
[ترجمه ترگمان]این توهین به چیزی است که ما انجام می دهیم و ممکن است توهین آمیز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Prominent ministers such as Henry Ward Beecher initially condemned the concept of putting a price on human life as sinful and sacrilegious.
[ترجمه گوگل]وزرای برجسته ای مانند هنری وارد بیچر در ابتدا مفهوم قیمت گذاری برای زندگی انسان را گناه آلود و توهین آمیز محکوم کردند
[ترجمه ترگمان]وزرای برجسته مانند هنری وارد Beecher ابتدا مفهوم قرار دادن قیمت در زندگی انسانی را به عنوان گناه و هتک حرمت محکوم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. As a gift of divine origin, there was nothing sacrilegious in their use.
[ترجمه گوگل]به عنوان هدیه ای با منشأ الهی، هیچ چیز توهین آمیزی در استفاده از آنها وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]به عنوان هدیه اصالت الاهی، هیچ نوع sacrilegious در کار آن ها وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موهن بمقدسات (صفت)
sacrilegious

مربوط به بی حرمتی به شعائر مذهبی (صفت)
sacrilegious

انگلیسی به انگلیسی

• involving desecration of the holy; pertaining to desecration of the holy
if your behaviour is sacrilegious, you show disrespect towards something holy or towards something that should be respected.

پیشنهاد کاربران

حرمت شکنانه
هتاکانه
involving or committing sacrilege.
extremely disrespectful towards something considered sacred.
از sacrilege میاد، یعنی کسی که به مقدسات توهین و بی احترامی میکند.
هتاک، پرده در، بی حیا، بی شرف.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : sacrilege
✅️ صفت ( adjective ) : sacrilegious
✅️ قید ( adverb ) : sacrilegiously

بپرس