sacrament

/ˈsækrəmənt//ˈsækrəmənt/

معنی: نشانه، ایین دینی، سوگند ملایم، رسم دینی
معانی دیگر: (هر یک از مراسمی که حضرت عیسی مقرر کرده است مانند مراسم غسل تعمید یا ازدواج یا فوت و غیره - کاتولیک ها و ارتدکس ها هفت رسم و پروتستان ها دو رسم یعنی غسل و تعمید و عشای ربانی را اساسی می دانند) رسم دینی، آیین مذهبی، (گاهی s بزرگ) عشای ربانی (eucharist هم می گویند)، نان عشای ربانی، هر چیز مقدس، (قدیمی) قسم، عهد، سوگند، تقدیس کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in theology, a visible sign or symbol of God's grace conferred on humans, such as baptism.

(2) تعریف: (usu. cap.) the Eucharist or its consecrated elements, esp. the bread or host.
مترادف: Communion, Eucharist, Holy Communion, Host, Oblation
مشابه: communion, liturgy

(3) تعریف: a sign, symbol, or rite regarded as having a holy or sanctifying character.
مترادف: ceremonial, rite, ritual, unction

(4) تعریف: a solemn pledge, esp. the vows of marriage or holy orders.
مترادف: holy orders, pledge, vow

جمله های نمونه

1. The last sacrament represents the final step in Christ's spiritual journey.
[ترجمه گوگل]آخرین آیین مقدس نشان دهنده گام نهایی در سفر روحانی مسیح است
[ترجمه ترگمان]آخرین مراسم، آخرین گام در سفر روحانی مسیح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Those who regard marriage as a religious sacrament may be concerned to convey the seriousness of the undertaking through symbolism and ritual.
[ترجمه گوگل]کسانی که ازدواج را یک مراسم مذهبی می دانند، ممکن است نگران باشند که جدیت این تعهد را از طریق نمادگرایی و تشریفات بیان کنند
[ترجمه ترگمان]کسانی که ازدواج را به عنوان یک مراسم مذهبی تلقی می کنند ممکن است نگران انتقال جدیت این تعهد از طریق نمادگرایی و مراسم مذهبی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Offenders were to be denied the sacrament by the local priest.
[ترجمه گوگل]متخلفان باید توسط کشیش محلی از انجام مراسم مقدس محروم می شدند
[ترجمه ترگمان]ملزم بودند که مراسم عشای ربانی را به وسیله کشیش محلی انکار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was a high churchman for whom the sacrament of holy communion was the supreme moment of worship.
[ترجمه گوگل]او یک کلیسای عالی بود که مراسم عشای ربانی برای او بهترین لحظه عبادت بود
[ترجمه ترگمان]او از اهل کلیسا بود که مراسم عشا ربانی مقدس، لحظه عالی پرستش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sacrament embodies the reality of the power of love, known through suffering and division, as a healing power.
[ترجمه گوگل]آیین مقدس، واقعیت قدرت عشق را که از طریق رنج و تقسیم شناخته می شود، به عنوان یک نیروی شفابخش تجسم می بخشد
[ترجمه ترگمان]مراسم مذهبی بیانگر واقعیت قدرت عشق، شناخته شده از طریق رنج و تقسیم، به عنوان یک قدرت شفابخش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Second, for me the sacrament of Holy Communion is a focal point of feeding.
[ترجمه گوگل]دوم، برای من مراسم عشای ربانی یک نقطه کانونی برای تغذیه است
[ترجمه ترگمان]دوم، برای من مراسم مقدس نان مقدس یک نقطه کانونی تغذیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Who had made shit a sacrament?
[ترجمه گوگل]چه کسی چرندیات را به مقدسات تبدیل کرده بود؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی یک مراسم مذهبی درست کرده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their minister taught them to use Marijuana as sacrament.
[ترجمه گوگل]وزیر آنها به آنها یاد داد که از ماری جوانا به عنوان مراسم مقدس استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]وزیر آن ها به آن ها یاد داد تا از ماری جووانا به عنوان نان مقدس استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For others it is something they can do having received the sacrament of bread and wine.
[ترجمه گوگل]برای دیگران، این کاری است که می توانند با دریافت آیین نان و شراب انجام دهند
[ترجمه ترگمان]برای دیگران این است که می توانند نان و شراب را به دست بیاورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The priest must be celibate in order to purify himself for the handling of the sacred in the sacrament.
[ترجمه گوگل]کشیش باید مجرد باشد تا خود را برای رسیدگی به امور مقدس در آیین مقدس پاک کند
[ترجمه ترگمان]کشیش باید مجرد باشد تا خودش را برای پاک کردن مراسم مذهبی در مراسم مذهبی پاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At roughly the same time, Keara was preparing to receive Confirmationthe sacrament in which young Catholics recommit themselves to their faith.
[ترجمه گوگل]تقریباً در همان زمان، کیارا در حال آماده شدن برای دریافت تاییدیه آیین مقدسی بود که در آن کاتولیک‌های جوان خود را به ایمان خود متعهد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]در همان زمان، Keara در حال آماده شدن برای دریافت مراسم مذهبی بود که در آن کاتولیک های جوان به ایمان خود رجوع می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He would appear at 6 a. m. in Addenbrooke's Hospital to celebrate the sacrament as its honorary assistant chaplain.
[ترجمه گوگل]او ساعت 6 صبح ظاهر می شود متر در بیمارستان آدنبروک برای برگزاری مراسم مقدس به عنوان دستیار مذهبی آن
[ترجمه ترگمان]او در ساعت شش بعد از ظهر ظاهر خواهد شد ام در بیمارستان Addenbrooke مراسم مذهبی را به عنوان معاون کشیش افتخاری جشن بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is the sign of our redeemed and forgiven sin in being the sacrament of our unity in love.
[ترجمه گوگل]این نشانه گناه بازخرید و آمرزیده شده ماست که رمز وحدت ما در عشق است
[ترجمه ترگمان]این نشانه رهایی ما از گناهان و گناهان بخشوده شدن ما در عشق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Most months the elderly and housebound have a Mass and the Sacrament of the Sick in the Hall.
[ترجمه گوگل]بیشتر ماه‌ها، سالمندان و خانه‌نشینان در تالار مراسم عشای ربانی و مراسم عبادت مریض دارند
[ترجمه ترگمان]در اکثر این مدت افراد مسن و housebound مراسم عشای ربانی و ساک رمان بیمار را در تالار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نشانه (اسم)
allegory, proof, indication, token, sign, mark, emblem, symptom, reminiscence, presage, omen, impress, sacrament, marker, portent

ایین دینی (اسم)
cult, sacrament

سوگند ملایم (اسم)
profession, vow, seal, pledge, sacrament

رسم دینی (اسم)
sacrament

انگلیسی به انگلیسی

• (christianity) religious ceremony or ritual believed to have been instituted by jesus and viewed as a symbol of grace (such as baptism, matrimony, etc.); holy communion, holy bread
a sacrament is an important christian religious ceremony such as communion, baptism, or marriage.

پیشنهاد کاربران

۱. {مسیحیت} آیین مقدس ۲. نان عشاء ربانی ۳. شعائر { الهی}. نشانه {الهی}
مثال:
Indeed Safa and Marwah are among Allah’s sacraments.
براستی صفا و مروه در زمره ی شعائر خداوند است.
� إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ�
an important religious ceremony in the Christian Church, such as baptism or communion
هفت راز که هفت آیین و شعائر نیز نامیده شده آن دسته از فریضه های دینی در مسیحیت هستند که به باور مسیحیان با انجام آنها خدا نزد انسان می آید، برخلاف مواردی چون نیایش و قربانی و نذر کردن که در آن ها این انسان است که به سوی خدا می رود.
...
[مشاهده متن کامل]

این آیین های هفتگانه عبارت اند از: ۱. غسل تعمید؛ ۲. تدهین؛ ۳. اعتراف به گناه و آیین توبه؛ ۴. تبرک و عشای ربانی؛ ۵. ازدواج؛ ۶. آخرین تدهین؛ ۷. دست گذاری ( تفویض مقام روحانیت ) .
تعدادی از این آیین ها مثل غسل تعمید، تدهین، و تبرک برای مؤمنان اجباری و تعدادی دیگر مثل ازدواج و دست گذاری اختیاری اند.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/sacrament• https://en.wikipedia.org/wiki/Sacrament
هفت راز، هفت آئین، شعائر مقدس
این آیین های هفتگانه عبارت اند از: ۱. غسل تعمید؛ ۲. تدهین؛ ۳. اعتراف به گناه و آیین توبه؛ ۴. تبرک و عشای ربانی؛ ۵. ازدواج؛ ۶. آخرین تدهین؛ ۷. دست گذاری ( تفویض مقام روحانیت )
an important religious ceremony in the Christian Church, such as baptism or communion
* آئین مقدس الهی ( در مسیحیت ) *
sacrament
sacr - a - ment
sacr = شُکر ( شاید پارسی باشد ! )
a = میانوند
ment - = پسوند - مند پارسی
sacrament = شُکرمَندی ، شُکرگُزاری
در جمع: شعایر مقدس
sacrament ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: تقدس بخشی
تعریف: فرایندی آیینی برای تبرک بخشیدن به یک شیء یا موجود زنده یا یک باور و اسطوره
آئین دینی
رسم دینی
A religious seremony or rite
In catholic christianity confession is a sacrament
آئین شام یا همان سوگند در مراسم مذهبی مسیحی ها
مثال:
. I love the Sabbath, the sacrament, and what they mean
من روز سبت را دوست دارم، آئین شام را و معنی که دارند.

بپرس