saccade


(هر یک از جهش های غیر ارادی و تند چشم از یک نقطه به نقطه ی دیگر مثلا هنگام خواندن) پرش چشم، چشم پره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: saccadic (adj.)
(1) تعریف: a rapid, involuntary eye movement, as during reading.

(2) تعریف: a quick and forceful checking of a horse, as with the reins.

جمله های نمونه

1. The average length of a saccade is about 20-40 ms.
[ترجمه گوگل]متوسط ​​طول ساکاد حدود 20-40 میلی ثانیه است
[ترجمه ترگمان]میانگین طول یک saccade حدود ۲۰ تا ۴۰ ms است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For negative sentence, total fixation time and saccade amplitude are shortest.
[ترجمه گوگل]برای جمله منفی، زمان تثبیت کل و دامنه ساکاد کوتاهترین هستند
[ترجمه ترگمان]برای جمله منفی، زمان تثبیت کامل و دامنه saccade کوتاه ترین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The paper studies visual and calculating median successful saccade size ( MSSS ) in 2 D visual search.
[ترجمه گوگل]این مقاله بصری و محاسبه اندازه ساکاد موفق (MSSS) را در جستجوی بصری 2 بعدی مطالعه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله به مطالعه بصری و محاسبه میانگین اندازه saccade (MSSS)در جستجوی دیداری ۲ بعدی می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Results and ConclusionDelay lower accuracy of saccade test, decreased gain of OKN, asymmetry of horizontal ETT were showed in the patients with VBI.
[ترجمه گوگل]نتایج و نتیجه‌گیری تأخیر دقت کمتر آزمون ساکاد، کاهش افزایش OKN، عدم تقارن افقی ETT در بیماران مبتلا به VBI نشان داده شد
[ترجمه ترگمان]نتایج و دقت کم تر تست saccade، کاهش بازدهی of، عدم تقارن of افقی در بیماران با VBI نشان داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is called a "saccade," and it takes up to about . 1 seconds on average.
[ترجمه گوگل]این "ساکاد" نامیده می شود و تا حدود به طور متوسط ​​1 ثانیه
[ترجمه ترگمان]این یک \"saccade\" نامیده می شود و این به آن بستگی دارد ۱ ثانیه به طور متوسط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. During the fraction of a second that a saccade takes, images sweep over our retinas at high speed.
[ترجمه گوگل]در کسری از ثانیه ای که یک ساکاد طول می کشد، تصاویر با سرعت زیاد بر روی شبکیه چشم ما حرکت می کنند
[ترجمه ترگمان]در طول کسری از ثانیه که a طول می کشد، تصاویر بر شبکیه چشم ما با سرعت بالا حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You need to know exactly where the user is looking if you want to render graphics that line up with the world, especially when their eyes saccade (jump around), which our eyes do at a very high rate.
[ترجمه گوگل]اگر می‌خواهید گرافیک‌هایی را مطابق با دنیا ارائه دهید، باید دقیقاً بدانید که کاربر به کجا نگاه می‌کند، به خصوص وقتی که چشمان او به اطراف می‌پرند، که چشمان ما با سرعت بسیار بالایی انجام می‌دهند
[ترجمه ترگمان]شما باید دقیقا بدانید که کاربر به کجا نگاه می کند اگر می خواهید گرافیکی را که با جهان ارتباط دارند را پردازش کنید، به خصوص زمانی که چشم های آن ها به سرعت بالا (پرش)می کنند، که چشم های ما با نرخ بسیار بالا انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The results showed that: The high or low in swiftness could be distinguished through average fixation duration, average saccade amplitude and fixation counts.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که: سرعت بالا یا پایین را می توان از طریق میانگین مدت تثبیت، متوسط ​​دامنه ساکاد و تعداد تثبیت تشخیص داد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که سرعت بالا یا پایین به سرعت می تواند از طریق مدت زمان تثبیت متوسط، میانگین saccade و شمارش تثبیت تشخیص داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It may involve top-down suppression over the unrelated neural networks of saccade .
[ترجمه گوگل]ممکن است شامل سرکوب از بالا به پایین بر روی شبکه های عصبی نامرتبط ساکاد باشد
[ترجمه ترگمان]این امر ممکن است شامل سرکوب بالا به پایین بر روی شبکه های عصبی مربوط به saccade باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The kind of quick eye motion we're talking about is called a saccade, from a French word meaning to twitch or jerk.
[ترجمه گوگل]نوع حرکت سریع چشمی که ما در مورد آن صحبت می کنیم، ساکاد نامیده می شود که از یک کلمه فرانسوی به معنای تکان دادن یا تکان دادن است
[ترجمه ترگمان]ما داریم راجع به یک حرکت سریع صحبت می کنیم که از یک کلمه فرانسوی به معنی حرکت یا تکان خوردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the experimental design, monkeys were placed in front of a computer screen and were trained to perform a saccade task, in which they learned to direct their gaze at specific areas.
[ترجمه گوگل]در طراحی آزمایشی، میمون ها در مقابل صفحه کامپیوتر قرار گرفتند و برای انجام یک کار ساکاد آموزش دیدند که در آن یاد گرفتند نگاه خود را به مناطق خاصی هدایت کنند
[ترجمه ترگمان]در طراحی تجربی، میمون ها در مقابل یک صفحه کامپیوتر قرار داده شدند و برای انجام یک کار saccade آموزش دیده بودند که در آن یاد گرفته بودند که نگاه خود را به مناطق خاص هدایت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Although it is hard to imagine, bats have an auditory version of a saccade as well.
[ترجمه گوگل]اگرچه تصورش سخت است، خفاش ها یک نسخه شنوایی از ساکاد نیز دارند
[ترجمه ترگمان]اگرچه تصور آن سخت است، اما خفاش ها یک نسخه شنیداری از a نیز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They found that varenicline significantly reduced startle reactivity and saccade errors, regardless of subjects' smoking status.
[ترجمه گوگل]آنها دریافتند که وارنیکلین بدون در نظر گرفتن وضعیت سیگار کشیدن آزمودنی ها، به طور قابل توجهی واکنش حیرت انگیز و خطاهای ساکاد را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]آن ها دریافتند که varenicline به طور قابل توجهی واکنش پذیری startle و خطاهای saccade بدون توجه به وضعیت سیگار کشیدن را کاهش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In this paper, a signal processing algorithm based on ideal EOG profile is proposed to extract the position data where a saccade occurred from the noisy and non-linear drifts included EOG signals.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، یک الگوریتم پردازش سیگنال بر اساس پروفایل EOG ایده‌آل برای استخراج داده‌های موقعیتی که در آن یک ساکاد از رانش‌های نویزدار و غیرخطی شامل سیگنال‌های EOG رخ داده است، پیشنهاد شده‌است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، یک الگوریتم پردازش سیگنال مبتنی بر پروفایل EOG ایده آل پیشنهاد شده است تا داده های موقعیت را استخراج کند که در آن یک saccade از توده های پر سر و صدا و غیر خطی رخ می دهد شامل سیگنال های غیر خطی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• rapid irregular movement of the eye; quick and strong checking of a horse by pulling the reins

پیشنهاد کاربران

حرکت سریع چشم هنگام خواندن مطلب
حرکت سریع چشم بین نقاط خیرگی یا ساکاد چشمی

بپرس