sweet tooth

/ˈswiːtˈtuːθ//swiːttuːθ/

(عامیانه) علاقه به خوراکی های شیرین، شیرینی دوستی، علاقمند به شیرینی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a liking or craving for candy, cake, or other foods with a high sugar content.

جمله های نمونه

1. Yeah, I have a sweet tooth.
[ترجمه هادی صادقی] من به چیزهای شیرین علاقه مندم
|
[ترجمه شهداد لاهیجانیان] بله، من یک دندون شیری دارم
|
[ترجمه علی هرایینی] بله، من شیرینی دوستم
|
[ترجمه گوگل]آره، من شیرینی دارم
[ترجمه ترگمان] آره، من یه دندون شیرین دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Total abstinence from any sweeteners can cure a sweet tooth permanently - which is much better in the long term.
[ترجمه ترجمه ل. اسحاقی] پرهیز کامل از همه شیرین کننده ها میتواند تمایل به خوردن شیرینی را بطور دائم درمان کند. که در درازمدت خیلی بهتر است
|
[ترجمه گوگل]پرهیز کامل از هر نوع شیرین کننده می تواند یک دندان شیرین را برای همیشه درمان کند - که در دراز مدت بسیار بهتر است
[ترجمه ترگمان]abstinence از هر sweeteners می تواند یک دندان شیرین را برای همیشه درمان کند - که در دراز مدت بسیار بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These people had a vicious sweet tooth.
[ترجمه ترجمه ل اسحاقی] این اشخاص یک تمایل بسیار زیاد به شیرینی جات داشتند.
|
[ترجمه گوگل]این افراد شیرینی بدی داشتند
[ترجمه ترگمان] این آدما یه دندون های شرور دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A sweet tooth One of the most curious symptoms of candidiasis is a craving for sugary foods or for foods containing yeast.
[ترجمه ل اسحاقی] تمایل به شیرینی ها : یکی از عجیب ترین نشانه های کاندیدیازیس میل بسیار زیاد به غذاهای شیرین و خمیری است.
|
[ترجمه گوگل]دندان شیرین یکی از عجیب ترین علائم کاندیدیازیس، ولع خوردن به غذاهای شیرین یا غذاهای حاوی مخمر است
[ترجمه ترگمان]یک دندان شیرین یکی از مهم ترین نشانه های of، میل به غذاهای شیرین و یا غذای حاوی مخمر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Satisfy your sweet tooth with natural sugar - fructose - from fruit and berries.
[ترجمه ل اسحاقی] تمایل خود به غذاهای شیرین را با قند طبیعی یا فروکتوز که در میوه ها و انواع توت ها موجود است برطرف کنید.
|
[ترجمه گوگل]شیرینی خود را با قند طبیعی - فروکتوز - از میوه ها و انواع توت ها سیر کنید
[ترجمه ترگمان]با شکر طبیعی از میوه ها و توت ها، دندان های شیرین خود را باز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you have a sweet tooth, it is much better to make them part of a meal.
[ترجمه ل اسحاقی] اگر به شیرینی ها علاقه دارید خیلی بهتر است که آنها را در وعده غذایی خود بگنجانید.
|
[ترجمه گوگل]اگر شیرینی دارید، خیلی بهتر است آنها را بخشی از یک وعده غذایی کنید
[ترجمه ترگمان]اگر دندان شیرینی دارید، بهتر است آن ها را بخشی از غذا بسازید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I also have a very sweet tooth.
[ترجمه ل اسحاقی] من همچنین بسیار به شیرینی جات تمایل دارم.
|
[ترجمه گوگل]من یه دندون خیلی شیرین هم دارم
[ترجمه ترگمان]من همچنین یک دندان بسیار شیرین دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We have, we are told, a sweet tooth, and we're rather proud of it.
[ترجمه ل اسحاقی] میگویند که ما اهل شیرینی خوردن هستیم ( به شیرینی جات علاقه داریم ) و تقریبا به آن افتخار میکنیم.
|
[ترجمه گوگل]به ما گفته می شود که ما یک دندان شیرین داریم و نسبتاً به آن افتخار می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما گفتیم، یک دندان شیرین، و ما به آن افتخار می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Danny's always had a sweet tooth.
[ترجمه ل اسحاقی] دنی همیشه به شیرینی جات علاقه داشت.
|
[ترجمه گوگل]دنی همیشه شیرینی داشت
[ترجمه ترگمان]دنی همیشه یه دندون شیرین داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What, then, is a melancholic with a sweet tooth to do?
[ترجمه ل. اسحاقی] پس با یک فرد افسرده که تمایل بسیاری هم به شیرینی دارد چه باید کرد؟
|
[ترجمه گوگل]پس یک مالیخولیایی با شیرین دندان چه باید بکند؟
[ترجمه ترگمان]پس چه چیزی، یک سودا زده با یک دندان شیرین است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Chocolate can always satisfy my sweet tooth.
[ترجمه ل. اسحاقی] شکلات همیشه میتواند علاقه من به خوردن شیرینی را برطرف کند.
|
[ترجمه گوگل]شکلات همیشه می تواند شیرینی من را راضی کند
[ترجمه ترگمان]شکلات همیشه می تواند دندان های شیرین من را ارضا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My son has a sweet tooth.
[ترجمه ل اسحاقی] پسر من به خوردن شیرینی علاقه ( تمایل ) دارد.
|
[ترجمه گوگل]پسر من شیرینی دارد
[ترجمه ترگمان] پسرم یه دندون شیرین داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The little girl has a sweet tooth.
[ترجمه گوگل]دختر بچه شیرینی دارد
[ترجمه ترگمان] اون دختر کوچولو یه دندون شیرین داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Give me a lot of candy for my sweet tooth.
[ترجمه ل اسحاقی] به من مقدار زیادی آب نبات برای علاقه ام به شیرینی ها بده.
|
[ترجمه گوگل]به من مقدار زیادی آب نبات برای دندون شیرینم بده
[ترجمه ترگمان] یه عالمه شکلات واسه دندونم بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• love for sweet foods

پیشنهاد کاربران

این اصطلاح برای کسانی به کار می رود که به خوردن شیرینی جات چیزهای شیرین علاقه دارن مانند:
I have sweet tooth
شیرینی دوست
کسی که چیزهای شیرین رو ترجیح میده
enjoy sugary foods
طرفدار شیرینی جات
شیرین مزاج
میل به شیرینی
اشتیاق به شیرینی
شیرینی خور. قاتل شیرینی
یعنی اینکه کسی ترجیح میده غذاهای شیرین بخوره
شیرینی خور
دوستدار شیرینی
اشتیاق به شیرینی

بپرس