surroundings

/səˈrɑʊnd.ɪŋz//səˈrɑʊnd.ɪŋz/

معنی: مجاورت، محیط
معانی دیگر: دوروبر

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: all the things around you; environment.

- They live in poor surroundings.
[ترجمه فاطمه] آن ها در ناحیه فقیر نشین زندگی می کنند
|
[ترجمه گوگل] آنها در محیط فقیرانه زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان] آن ها در محیط اطراف زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he was oblivious of his surroundings
توجهی به محیط خود نداشت.

2. buildings should be integrated with their surroundings
باید ساختمان ها را با محیط آنها تلفیق کرد.

3. he was an adaptable person and soon got used to the new surroundings
آدم انعطاف پذیری بود و به زودی به محیط جدید خو گرفت.

4. We are averse to such noisy surroundings.
[ترجمه گوگل]ما از چنین محیط های پر سر و صدایی بیزاریم
[ترجمه ترگمان]ما با چنین محیط پر سر و صدایی مخالف هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He switched on the light and examined his surroundings.
[ترجمه گوگل]چراغ را روشن کرد و اطرافش را بررسی کرد
[ترجمه ترگمان]چراغ را روشن کرد و محیط اطرافش را بررسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He didn't pay much attention to his surroundings.
[ترجمه هانیه] او توجه زیادی به محیط اطرافش نکرد
|
[ترجمه گوگل]خیلی به اطرافش توجه نمی کرد
[ترجمه ترگمان]او توجهی به محیط اطرافش نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The chameleon's skin replicates the pattern of its surroundings.
[ترجمه گوگل]پوست آفتاب پرست الگوی محیط اطراف خود را تکرار می کند
[ترجمه ترگمان]پوست chameleon الگوی محیط اطرافش را تکرار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The new hotel blends perfectly with the immediate surroundings.
[ترجمه گوگل]هتل جدید کاملاً با محیط اطراف ترکیب می شود
[ترجمه ترگمان]هتل جدید کاملا با محیط اطراف سازگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The surroundings were not very salubrious.
[ترجمه گوگل]محیط اطراف چندان سالم نبود
[ترجمه ترگمان]این محیط سالم و سالم به نظر نمی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A good architect takes into account the building's surroundings.
[ترجمه گوگل]یک معمار خوب محیط اطراف ساختمان را در نظر می گیرد
[ترجمه ترگمان]یک معمار خوب محیط ساختمان را در نظر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We spent the afternoon relaxing in the beautiful surroundings of my parents' home.
[ترجمه گوگل]بعدازظهر را در محیط زیبای خانه پدر و مادرم به استراحت پرداختیم
[ترجمه ترگمان]ما بعد از ظهر را در محیط زیبای خانه والدینم گذراندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dining out in attractive surroundings is one of life's great pleasures.
[ترجمه گوگل]غذا خوردن در محیطی جذاب یکی از لذت های بزرگ زندگی است
[ترجمه ترگمان]غذا خوردن در محیط جذاب، یکی از لذت های بزرگ زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These animals blend into their surroundings.
[ترجمه شهاب] این حیوانات با محیط اطرافشان سازگار میشوند.
|
[ترجمه گوگل]این حیوانات با محیط اطراف خود ترکیب می شوند
[ترجمه ترگمان]این حیوانات با محیط اطرافشان مخلوط می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. People who can exercise some control over their surroundings feel less anxious.
[ترجمه گوگل]افرادی که می توانند بر محیط اطراف خود کنترل داشته باشند کمتر احساس اضطراب می کنند
[ترجمه ترگمان]افرادی که می توانند کنترل بر محیط اطراف خود را تمرین کنند، کم تر نگران هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They live in very comfortable/pleasant/drab/bleak surroundings.
[ترجمه گوگل]آنها در محیطی بسیار راحت/خوشایند/احمق/ تاریک زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها در محیط بسیار راحت \/ pleasant \/ drab زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The ornamental pool blends perfectly with its surroundings.
[ترجمه گوگل]استخر زینتی کاملاً با محیط اطراف خود ترکیب می شود
[ترجمه ترگمان]استخر زینتی به طور کامل با محیط اطرافش ترکیب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مجاورت (اسم)
abutment, proximity, vicinity, presence, neighborhood, adjacency, surroundings, contiguity, propinquity, juxtaposition, vicinage

محیط (اسم)
ambiance, environment, surroundings, setting, perimeter, circumference, ambience, sphere, periphery, entourage, circuit, milieu

انگلیسی به انگلیسی

• environment, environs, that which surrounds

پیشنهاد کاربران

دوربر . مجاورت . محیط
اطرافیان
یعنی اطراف
مثلا این جمله:
Animals in zoos are not in their nataural surroundings.
دنیای پیرامون
محیط اطراف
Surrounding میشه اطراف، نزدیک
اما surroundings میشه محیط
گردهمایی
اطراف

بپرس