suite

/ˈswiːt//swiːt/

معنی: اپارتمان، دنباله، همراهان، ملتزمین، رشته، سلسله، پیروان، قطعه موسیقی، رشته مسلسل، اتاق مجلل هتل
معانی دیگر: مجموعه، سری، سرویس، دسته: مبلمان، یک دسته میز و صندلی، یک سری اتاق، آپارتمان، سوئیت، اندرونی، ملازمان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: several things that collectively form a set or series.
مشابه: serve, set

- a suite of bedroom furniture
[ترجمه گوگل] مجموعه ای از مبلمان اتاق خواب
[ترجمه ترگمان] یک اتاق پر از اثاثیه اتاق خواب،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a suite of lively dances
[ترجمه هلیا] سوئیت ، اتاق
|
[ترجمه گوگل] مجموعه ای از رقص های پر جنب و جوش
[ترجمه ترگمان] یک سوییت با رقص های نشاط انگیز،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: several adjacent rooms forming a unit, as at a hotel.

جمله های نمونه

1. a suite of offices
چند اتاق اداره

2. a bedroom suite
مبلمان اتاق خواب

3. a bridal suite
اندرونی عروس (اتاق های عروس)

4. a executive suite
اتاق های مدیر عامل

5. she bought a three-piece suite for the living room
سه تکه مبل برای اتاق نشیمن خرید.

6. i have a navy-blue, pin stripe suite
من یک دست کت و شلوار سرمه ای راه راه دارم.

7. I want a hotel room with an en suite bathroom.
[ترجمه گوگل]من یک اتاق هتل با حمام اختصاصی می خواهم
[ترجمه ترگمان]من یه اتاق هتل با یه حمام و حمام می خوام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She has a suite of rooms in the hotel.
[ترجمه گوگل]او یک مجموعه اتاق در هتل دارد
[ترجمه ترگمان]اتاقی در هتل دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Putting in a new bathroom suite can cost as little as £800 if you are simply replacing an old one.
[ترجمه گوگل]اگر به سادگی یک حمام قدیمی را جایگزین کنید، قرار دادن یک سوئیت حمام جدید می تواند کمتر از 800 پوند هزینه داشته باشد
[ترجمه ترگمان]قرار دادن یک اتاق حمام جدید می تواند به اندازه ۸۰۰ پوند هزینه داشته باشد اگر شما به سادگی یک کهنه را جایگزین کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That is a nice suite of furniture.
[ترجمه گوگل]این یک مجموعه مبلمان خوب است
[ترجمه ترگمان]این یه اتاق پر از اسباب و اثاث و اسباب و اثاث است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We're having a new bathroom suite put in.
[ترجمه گوگل]ما در حال قرار دادن یک سوئیت حمام جدید هستیم
[ترجمه ترگمان]ما یک اتاق حمام جدید داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They've got a whole suite of offices on the 34th floor.
[ترجمه گوگل]آنها یک مجموعه کامل از دفتر در طبقه 34 دارند
[ترجمه ترگمان]یه عالمه دفتر تو ۳۴ ۳۴ هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I've just ordered a new three-piece suite for the living-room.
[ترجمه گوگل]من به تازگی یک سوئیت سه تکه جدید برای اتاق نشیمن سفارش داده ام
[ترجمه ترگمان]همین الان یه اتاق ۳ نفره جدید برای اتاق نشیمن سفارش دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There was a reception in the hospitality suite before the game.
[ترجمه گوگل]قبل از بازی در سوئیت مهمان نوازی پذیرایی صورت گرفت
[ترجمه ترگمان]قبل از بازی، در اتاق مهمان پذیرایی پذیرایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The suite will add a touch of class to your bedroom.
[ترجمه گوگل]این سوئیت حس کلاسیکی را به اتاق خواب شما می بخشد
[ترجمه ترگمان]این سوییت یک تماس با کلاس را به اتاق خواب شما اضافه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The last chords of the suite build to a crescendo.
[ترجمه گوگل]آخرین آکوردهای سوئیت به اوج می رسد
[ترجمه ترگمان]آخرین تاره ای ملتزمین رکاب به اوج خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. We're having a new bathroom/bedroom suite fitted at the weekend.
[ترجمه گوگل]ما در آخر هفته یک سوئیت حمام/خواب جدید داریم
[ترجمه ترگمان]ما یک اتاق حمام \/ اتاق خواب جدید در آخر هفته داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اپارتمان (اسم)
apartment, partition, chamber, flat, tenement, suite

دنباله (اسم)
appendix, tailing, sequence, stem, suite, trail, tail, series, sequel, tail-end

همراهان (اسم)
suite, attendance, entourage, retinue

ملتزمین (اسم)
escort, suite, attendance, retinue, henchmen, cortege, disciples, followers

رشته (اسم)
tract, connection, field, sequence, string, sphere, chain, branch, suite, system, series, line, rank, clue, strand, thread, fiber, filament, catena, tissue, ligature

سلسله (اسم)
concatenation, run, string, flight, dynasty, genealogy, chain, suite, system, series, rank, nexus, gradation, catena, succession, ridge

پیروان (اسم)
suite, clientele

قطعه موسیقی (اسم)
suite, concerto, opus

رشته مسلسل (اسم)
suite, continuum

اتاق مجلل هتل (اسم)
suite

تخصصی

[کامپیوتر] مجموعه ای از برنامه ها کخه ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند . - رشته، گروه، دنباله - مجموعه ای از نرم افزار کاربردی متعلق به یک فروشنده که کاربردهای اساسی کامپیوتر را تحت پوشش قرار می دهد. این مجموعه معمولاً دارای یک کلمه پرداز، یک پایگاه داده، و یک صفحه ی گسترده است . امتیاز به کارگیری این مجموعه نرم افزار، سازگاری آن است؛ اطمینان دارید که تمام برنامه ها می توانند از برنامه های دیگر فایل قبول کنند و آنها را در فایل هایشان دخالت دهند. در مقابل بعضی از برنامه های این مجموعه، ممکن است ویژگیهای مطلوبی نداشنته باشند. اگر نرم افزار اضافی خریداری شود، ممکن است سازگار کردن برنامه ها برای کار با یکدیگر مشکل باشد.

انگلیسی به انگلیسی

• group of things that together form a set; group of connected rooms meant to be used together (as in a hotel, etc.); set of furniture; retinue, group of attendants
a suite is a set of rooms in a hotel.
a suite is also a set of matching furniture for a sitting-room or bathroom.

پیشنهاد کاربران

[موسیقی] سوئیت: مجموعه ای از قطعه های به هم پیوسته و مرتبط است، شامل موسیقیِ سازی یا ارکسترال. ( ویکی )
یک سوئیت زیبا از باخ:
J. S. Bach: Suite No. 3 in D Major, BWV 1068 - II. Air
🔊 دوستان دقت کنید که تلفظ درست این کلمه {سوییت} می باشد
Trouser به تنهایی معنی شلوار میده و اگر همراه با suite بکار بره مثل trouser suite معنی کت و شلوار یا ست کامل لباس میده.
مجموعه برنامه های کامپیوتری مرتبط به هم
اتاق مجلل هتل
suite ( عمومی )
واژه مصوب: سراچه
تعریف: اقامتگاهی که در آن تسهیلات خواب و نشیمن در فضاهایی جداازهم اما تودرتو قرار دارد
The suite will add a touch of class to your bedroom
اون سوئیت یه خورده کلاس بهمراه میاره واسه اتاق خواب شما
دادگاه
مجموعه

بپرس