such that

تخصصی

[ریاضیات] چنان، که، به قسمی که، طوری که

پیشنهاد کاربران

such that
= to the extent that
در حدی که/ به نحوی که/ تا حدی که
The assault was fierce, such that he passed out and remembers nothing further of the attack.
حمله شدید بود، به طوری که او از حال رفت و چیی بیشتری از این حمله به یاد نمی آورد.
چنانچه که
He explained the point in such a low tone that nobody understand anything.
او این نکته را چنان با صدای آرامی تشریح کرد که هیچکس هیچ چیزی درک نکرد.
به نحوی که
so that ::::: به طوریکه ( بین دو جمله می آید )
such that ::: به گونه ای که ( بعد از فعل می آید )
به گونه ای که
آنچنان . . . که

بپرس