99 1567 100 1 strong arm /ˈstrɒŋˈɑːrm/ /strɒŋɑːm/معنی: قدرت، دست قویمعانی دیگر: قلدرانه، خشونت آمیز، قاهرانه، اعمال زور کردن، قلدری کردن بررسی کلمه strong arm صفت ( adjective )• : تعریف: using or threatening to use physical force or coercion.فعل گذرا ( transitive verb )حالات: strong-arms, strong-arming, strong-armed• : تعریف: to coerce or assault with, or as if with, physical force or violence or the threat thereof.• مشابه: coerce, push واژه strong arm در جمله های نمونه 1. the government's strong-arm tacticsسیاست قلدرانهی دولت2. Like Aikman, he owns a strong arm and throws accurately. [ترجمه ترگمان]مثل Aikman، اون یه دست قوی داره و خودش رو به دقت پرتاب می کنه [ترجمه گوگل]مثل آیکمن، او یک بازوی قوی دارد و دقیقا پرتاب می کند [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 3. I think he has a good strong arm. [ترجمه ترگمان] فکر کنم بازوی قوی داره [ترجمه گوگل]من فکر می کنم او یک بازوی قوی دارد [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 4. With one strong arm he hurled Jane aside. [ترجمه ترگمان]با یک دست محکم جین را کنار زد [ترجمه گوگل]با یک بازوی قوی او جین را کنار زد [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 5. You have a strong arm; Your hand is mighty, Your right hand is exalted. [ترجمه ترگمان]دست قوی داری؛ دستت قوی است، دست راستش عالی است [ترجمه گوگل]شما یک بازوی قوی دارید دست شما قدرتمند است، دست راست شما عالی است ... مترادف strong arm قدرت (اسم)might , potency , power , authority , rod , zing , vigor , sovereignty , nerve , posse , vim , godown , staying power , puissance , strong arm , visدست قوی (اسم)strong arm معنی کلمه strong arm به انگلیسی strong arm• assault, physically attack; intimidate, bully, use threats to coerce; commit a robbery by making threats or acts of violence• strong-arm people or tactics rely on threats or force in order to persuade other people to behave in a particular way. strong arm را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران Mobina.Sh She carried the huge box with her strong arms. معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها Hana > imprinted Hana > monotone مجتبی صفات > ktm محمد محمدی > bite size Seyyedalith > have reservation کاطم > عامدانه حمید بهنامفر > اتمیزه پوریا برزعلی > Scant regard نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته Farhoodاکبر روشنیحمیدرضا دادگر_فریمانمحمد حاتمی نژادمحمدرضا ایوبی صانععلی حیدرامین آریاDark Light فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته بنده پروری رب جلیل حی داور بگسست نام کره ای غرق تفکر هیتر نهراسد