1. the government's strong-arm tactics
سیاست قلدرانه ی دولت
2. Like Aikman, he owns a strong arm and throws accurately.
 [ترجمه گوگل]او مانند آیکمن بازوی قوی دارد و پرتاب های دقیقی دارد 
[ترجمه ترگمان]مثل Aikman، اون یه دست قوی داره و خودش رو به دقت پرتاب می کنه 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. I think he has a good strong arm.
4. With one strong arm he hurled Jane aside.
 [ترجمه گوگل]با یک بازوی قوی جین را به کناری پرتاب کرد 
[ترجمه ترگمان]با یک دست محکم جین را کنار زد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. You have a strong arm; Your hand is mighty, Your right hand is exalted.
 [ترجمه گوگل]شما بازوی قوی دارید؛ دست تو توانا است، دست راستت متعالی است 
[ترجمه ترگمان]دست قوی داری؛ دستت قوی است، دست راستش عالی است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. Or will the strong arm of the Honduras military be sufficient to end the crisis in the old Latin American way – with violence on the streets and behind closed doors?
 [ترجمه گوگل]یا بازوی قوی ارتش هندوراس برای پایان دادن به بحران به روش قدیمی آمریکای لاتین - با خشونت در خیابان ها و پشت درهای بسته - کافی خواهد بود؟ 
[ترجمه ترگمان]یا آیا بازوی قوی ارتش هندوراس برای پایان دادن به بحران در روش قدیمی آمریکای لاتین - با خشونت در خیابان ها و پشت دره ای بسته کافی خواهد بود؟ 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. He held the door back with his strong arm.
 [ترجمه گوگل]با بازوی قوی خود در را عقب نگه داشت 
[ترجمه ترگمان]با دست نیرومندش در را باز کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. He held the door back with his strong arm. Her breath is rather strong.
 [ترجمه گوگل]با بازوی قوی خود در را عقب نگه داشت نفسش نسبتاً قوی است 
[ترجمه ترگمان]با دست نیرومندش در را باز کرد نفسش نسبتا قوی است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. She even thought that she might like to sleep like this, held in one strong arm.
 [ترجمه گوگل]او حتی فکر می کرد که ممکن است دوست داشته باشد اینگونه بخوابد، در حالی که در یک بازوی قوی نگه داشته شده است 
[ترجمه ترگمان]او حتی فکر می کرد که ممکن است دوست داشته باشد مثل این بخوابد، با یک دست قوی 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. During the 1953 crisis he had operated literally as the strong arm of his father, General Zahedi.
 [ترجمه گوگل]در بحران 1953 او به معنای واقعی کلمه به عنوان بازوی نیرومند پدرش سپهبد زاهدی عمل کرده بود 
[ترجمه ترگمان]در زمان بحران ۱۹۵۳، او به عنوان بازوی نیرومند پدرش ژنرال Zahedi عمل کرده بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. Everywhere life was insecure and property was held by the strong arm.
 [ترجمه گوگل]همه جا زندگی ناامن بود و اموال در دست بازوی نیرومند 
[ترجمه ترگمان]در همه جا زندگی ناامن بود و اموال توسط بازوی نیرومند نگه داشته می شد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. You crushed Rahab like one the slain; with your strong arm you scattered your enemies.
 [ترجمه گوگل]تو راحاب را مانند کشته شدگان درهم کوبید با بازوی قوی خود دشمنان خود را پراکنده کردی 
[ترجمه ترگمان]تو هم مثل یک کشته شدی، با آن بازوی قوی که دشمن خود را به هم ریخته بودی 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. You crushed Rahab like one of the slain; with your strong arm you scattered your enemies.
 [ترجمه گوگل]رحاب را مانند یکی از کشته شدگان درهم کوبید با بازوی قوی خود دشمنان خود را پراکنده کردی 
[ترجمه ترگمان]تو هم مثل یکی از آن کشته شدی؛ با آن بازوی قوی که دشمن خود را به هم ریخته بودی 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید