stove

/stoʊv//stəʊv/

معنی: بخاری، کوره، اجاق، گرمخانه، فرخوراک پزی
معانی دیگر: (آشپزخانه)فر، خوراکپز، گرمکن، خشک سازگاه، خشکخانه، زمان گذشته و اسم مفعول: stave

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an apparatus that uses electricity or burns fuel to provide heat for cooking or for heating a dwelling.
مشابه: range

(2) تعریف: a similar apparatus or chamber that provides heat for some specialized purpose.
( verb )
• : تعریف: a past tense and past participle of stave.

جمله های نمونه

1. a hot stove
بخاری داغ

2. a potbellied stove
بخاری شکم دار (میان گرد)

3. a wood-burning stove
بخاری چوب سوز

4. wooding the stove
چوب در بخاری گذاشتن

5. the flames of a gas stove
شعله های چراغ گاز

6. to feed coal into the stove
زغال سنگ در بخاری گذاشتن

7. He stove the condensed milk from a hole on the tin.
[ترجمه ژوانا ساسانیان] آن پسر قوطی پر ازشیر عسل را روی بخاری سوزاند ( پخت )
|
[ترجمه گوگل]شیر تغلیظ شده را از سوراخی روی قلع پخت
[ترجمه ترگمان]شیر عسلی را از سوراخ روی قوطی باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Asbestos can be used to insulate a cooking stove.
[ترجمه گوگل]از آزبست می توان برای عایق کاری اجاق گاز استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]Asbestos را می توان برای عایق کردن یک اجاق گاز استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The smoke from the stove almost choked me.
[ترجمه گوگل]دود اجاق گاز تقریباً مرا خفه می کرد
[ترجمه ترگمان]دود بخاری نزدیک بود مرا خفه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She was stoking the stove with sticks of maple.
[ترجمه گوگل]او اجاق گاز را با چوب های افرا روشن می کرد
[ترجمه ترگمان]داشت بخاری را با چوب بلوط درست می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My mother has a gas stove for cooking.
[ترجمه S] مادرم یک اجاق گاز برای آشپزی دارد
|
[ترجمه گوگل]مادر من اجاق گاز برای پخت و پز دارد
[ترجمه ترگمان]مادرم یک بخاری گاز برای پخت وپز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The ship's side was stove in when it went onto the rocks.
[ترجمه گوگل]وقتی کشتی روی صخره ها رفت، طرف کشتی داخل اجاق بود
[ترجمه ترگمان]وقتی به سمت صخره ها رفت، طرف کشتی بخاری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Water heated by the stove has overbrimmed the kettle.
[ترجمه گوگل]آبی که توسط اجاق گاز گرم می شود، کتری را بیش از حد پر کرده است
[ترجمه ترگمان]اب با اجاق گاز داغ می شود کتری را تمیز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Look after the milk on the stove. Don't let it bubble over.
[ترجمه گوگل]مراقب شیر روی اجاق باشید اجازه ندهید حباب شود
[ترجمه ترگمان]مراقب شیر روی اجاق باش نذار حبابی بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I quickly withdrew my hand from the stove.
[ترجمه Nsrges] دستم رو سریع از روی اجاق برداستم
|
[ترجمه گوگل]سریع دستم را از روی اجاق برداشتم
[ترجمه ترگمان]به سرعت دستم را از بخاری بیرون کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Connect the gas stove with the gas pipe.
[ترجمه javad] اجاق گاز را به لوله گاز متصل کنید
|
[ترجمه گوگل]اجاق گاز را با لوله گاز وصل کنید
[ترجمه ترگمان]اجاق گاز را با لوله گاز وصل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The saucepan boiled dry on the stove.
[ترجمه گوگل]قابلمه خشک روی اجاق جوشید
[ترجمه ترگمان]قابلمه روی اجاق خشک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The stove heats the room.
[ترجمه الهام] اجاق اتاق را گرم میکند
|
[ترجمه گوگل]اجاق گاز اتاق را گرم می کند
[ترجمه ترگمان]بخاری اتاق را گرم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بخاری (اسم)
chimney, heater, stove, fireplace, oven, cooker

کوره (اسم)
furnace, chimney, stove, oven, kiln, manhole

اجاق (اسم)
hearth, stove, fireplace, oven, kiln

گرمخانه (اسم)
stove, hothouse, greenhouse

فرخوراک پزی (اسم)
stove

انگلیسی به انگلیسی

• apparatus which provides heat for cooking or warmth and is powered by electricity or fuel
a stove is a piece of equipment for heating a room or cooking.

پیشنهاد کاربران

stove 3 ( n ) gas stove
stove
stove 2 ( n ) =a piece of equipment that can burn various fuels and is used for heating rooms, e. g. a wood - burning stove.
stove
stove 1 ( n ) ( stoʊv ) =a large piece of equipment for cooking food, containing an oven and gas or electric rings on top, e. g. She put a pan of water on the stove.
stove
Stove : اجاق گاز ، گاز آشپزخانه
Oven : فر
اصطلاحات کاربردی دیگر
Coast : کباب کردن
Bake : پختن
Fry : سرخ کردن
stove: اجاق گاز
apparatus which provides heat for cooking or warmth and is powered by electricity or fuel
a stove is a piece of equipment for heating a room or cooking.
Stove:
اجاق، گاز آشپزخانه
اجاق گاز، گاز اشپزخانه
stove :اجاق گاز
heater :گرمکن
oven :فر
kitchen's stove : اجاق گاز اشپزخانه
camping stove : اجاق مسافرتی
کلا معنی اصلی stove میشه اجاق گاز می خوایم اجاق گاز مکان های مختلف رو بگیم مثلا میگیم kitchen's stove camping stove و . . . . cooker معنی اجاق گاز هم میده ولی معنی اصلیش نیست هر کس کلاس می خواد بدونه stove یعنی چی میشه {اجاق گاز }
...
[مشاهده متن کامل]

camping stove : اجاق گاز مسافرتی
stove : اجاق گاز
kitchen's stove : اجاق گاز آشپزخانه
oven :فر
heater : گرمکن
furnace :کوره
cooker, stove : اجاق
oven : فر
cooktop, stovetop, hob : صفحه ی اجاق ( که بهتر است همان اجاق ترجمه کنیم )
هر اجاقی دارای دو قسمت است ؛قسمت بالایی که به آن صفحه ی اجاق میگویند ( hob )
و قسمت پایینی که به صورت یک محفظه است و فر نام دارد ( oven ) که البته در اجاق های رده پایین تر این محفظه فقط نقش ذخیره مواد و سایر اشیا را دارد و کاربرد فر را ندارد .
...
[مشاهده متن کامل]

اجاق هایی که محفظه پایین را ندارند ، اجاق صفحه ای میگویند و اجاق هایی که قسمت بالایی یعنی مشعل ها یا همان شعله ها را ندارندفقط فر میگویند.
گفتنی است که در بعضی از جملات ، این کلمات معنی تنور یا کوره را می دهند .

فر های خوراک پزی

اجاق قاز اشپز خانه

1. از بیرون به درون قرار دادن
2. نصب کردن، در محل خاصی قرار دادن
اجاق گاز آشپزخانه
اجاق گاز رو میزی
اجاق اشپز خانه
گاز اشپزخانه
اجاق گاز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس