stopper

/ˈstɑːpər//ˈstɒpə/

معنی: مسدود کننده، چوب پنبه، جلوگیری کننده، توپی، سربطری، با چوب پنبه بستن، با دریچه بستن، مسدود کردن
معانی دیگر: درنگ آور، متوقف کننده، بازایستان، ایستاگر، درپوش، بندآور، تشتک، سوراخ بند، در بطری، رجوع شود به: plug

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a device that blocks an opening, esp. to prevent leakage of liquid; plug.
مشابه: plug, stop, tap
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: stoppers, stoppering, stoppered
مشتقات: stopperless (adj.)
• : تعریف: to block or plug with a stopper.
مشابه: occlude, plug

جمله های نمونه

1. She lifted the stopper from the carafe.
[ترجمه گوگل]درپوش را از روی قفسه بلند کرد
[ترجمه ترگمان]She را برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She tried to stopper her nostrils against it and control any signs of shuddering.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد سوراخ های بینی خود را در برابر آن ببندد و هر نشانه ای از لرزیدن را کنترل کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد سوراخ های بینی اش را در برابر آن باز کند و هر علامتی از لرزیدن را کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The stopper was missing and the brandy had trickled out to soak into the sisal matting which covered the floor.
[ترجمه گوگل]درپوش گم شده بود و براندی چکه کرده بود تا در تشک سیزال که زمین را پوشانده بود خیس شود
[ترجمه ترگمان]بطری را از دست داده بود و برندی از آن بیرون رفته بود تا به روی حصیری که کف اتاق را پوشانده بود فرو رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In San Francisco, lilacs are a sure-fire conversation stopper.
[ترجمه گوگل]در سانفرانسیسکو، یاس بنفش یک مانع مطمئن برای مکالمه است
[ترجمه ترگمان]در سان فرانسیسکو، یاس یک مکالمه آتش روشن با آتش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Another leak stopper is a strip of rubberized material laid on the roof at the eaves.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از مسدود کننده های نشت نواری از مواد لاستیکی است که روی سقف در لبه بام قرار داده شده است
[ترجمه ترگمان]یک بطری نشت دیگر نواری از جنس rubberized است که بر روی سقف لبه های بام نصب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. No need to move stopper . Turbo Snake has a specially designed head to unclog the drain.
[ترجمه گوگل]نیازی به جابجایی درپوش نیست Turbo Snake دارای سر مخصوص طراحی شده برای باز کردن انسداد فاضلاب است
[ترجمه ترگمان]لازم نیست درپوش را تکان دهید برس توربو یک سر ویژه طراحی شده برای تخلیه فاضلاب دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This stopper won't fit into the bottle.
[ترجمه گوگل]این درپوش در بطری جا نمی شود
[ترجمه ترگمان]این stopper در بطری جا نخواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Udinese's highly-rated stopper Dias Felipe is a confirmed transfer target for demoted Italian giants Juventus ?C and he's not the only Brazilian who may join the club.
[ترجمه گوگل]دیاس فیلیپه، دروازه بان اودینزه، هدف نقل و انتقالات تایید شده برای غول تنزل یافته ایتالیایی یوونتوس ?C است و او تنها برزیلی نیست که ممکن است به این باشگاه بپیوندد
[ترجمه ترگمان]\"دیاس Felipe\" (دیاس Felipe)که در رتبه بسیار بالایی قرار دارد، یک هدف انتقال تایید شده برای غوله ای ایتالیایی قرار دارد؟ ج)و او تنها برزیلی نیست که می تواند به باشگاه بپیوندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. States imports of high-level locks, Door eyes, Door Stopper, Door Guard, various kinds of imported hardware.
[ترجمه گوگل]واردات قفل سطح بالا، چشم درب، درب درب، گارد درب، انواع سخت افزار وارداتی
[ترجمه ترگمان]واردات از قفل های سطح بالا، چشم در، Door، گارد دروازه، انواع مختلف سخت افزار وارداتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He removed the small stopper from the calabash sweet water gurgled into it.
[ترجمه گوگل]درپوش کوچک را از روی آب شیرینی که داخل آن غرغره می کرد، برداشت
[ترجمه ترگمان]آب دهانش را باز کرد و آب دهانش را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The stopper is too tight that it can't be withdrawn.
[ترجمه گوگل]درپوش خیلی سفت است که نمی توان آن را بیرون کشید
[ترجمه ترگمان]در بطری خیلی محکم است که نمی تواند آن را عقب بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The stopper, this are that the foreknowledge is future?
[ترجمه گوگل]توقف، این هستند که علم پیشین آینده است؟
[ترجمه ترگمان]در stopper، این همان چیزی است که پیش گس تر در آینده وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When she told us her son was in prison, it was a real conversation stopper.
[ترجمه گوگل]وقتی او به ما گفت که پسرش در زندان است، یک توقف واقعی گفتگو بود
[ترجمه ترگمان]وقتی که اون به ما گفت که پسرش تو زندانه، این یه موضوع صحبت واقعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A high official would be likely to have one of jade, nephrite for the body and jadeite for the stopper.
[ترجمه گوگل]یک مقام بلندپایه احتمالاً یکی از یشم، نفریت برای بدن و یشم برای درپوش داشته باشد
[ترجمه ترگمان]یکی از مقامات عالی رتبه به احتمال زیاد یکی از یشم سبز را خواهد داشت که برای آن جسم و jadeite را در نظر خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مسدود کننده (اسم)
choker, stopper

چوب پنبه (اسم)
stopper, cork

جلوگیری کننده (اسم)
stopper, inhibitor, suppressor

توپی (اسم)
plug, stopper, spile, spigot

سربطری (اسم)
plug, stopper

با چوب پنبه بستن (فعل)
stopper

با دریچه بستن (فعل)
stopper

مسدود کردن (فعل)
close, bar, clog, choke, shut, block, barricade, shut off, caulk, blank out, jam, calk, stopper, foreclose, scotch, head back, mure, obstruct, obturate, occlude, oppilate, portcullis, stopple

تخصصی

[شیمی] درپوش
[عمران و معماری] توپی - درپوش
[فوتبال] جلوگیری کننده
[معدن] پایه تلسکوپی (چالزنی)

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that stops; device which closes an opening, plug, cork
a stopper is a piece of glass, plastic, or cork that fits into the top of a bottle or jar.

پیشنهاد کاربران

درپوش بطری
دسم . [ دَ ] ( ع مص ) سربند بستن شیشه را. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . || بند کردن در را. ( از منتهی الارب ) . بستن در را. ( از اقرب الموارد ) .
سربند. [ س َ ب َ ] ( اِ مرکب ) پنبه یا جامه و یا چوبی که بر دهانه ٔ شیشه فروبرند تا مظروف از ریختن و تباهی مصون ماند. آنچه بر سرظرفی چرمین یا از شیشه و غیره بندند از جامه و چرم و غیره. ( یادداشت مؤلف ) .
Vial stopper
درپوش ویالهای دارویی
[فوتبال] ستاپر، جلوگیری کننده ( معادل دفاع وسط )

بپرس