stewed

/ˈstuːd//stjuːd/

آب پز شده، آرام پخته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: cooked by simmering or boiling slowly.

- stewed tomatoes
[ترجمه گوگل] گوجه فرنگی خورشتی
[ترجمه ترگمان] گوجه فرنگی stewed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. i stewed the beef for two hours
گوشت گاو را دو ساعت آرام پختم.

2. the accountants stewed in a windowless room eight hours a day
حسابدارها در یک اتاق بی پنجره روزی هشت ساعت از گرما کلافه می شدند.

3. she was so stewed up with anxiety that she could not sleep or eat at all
آنقدر از دلواپسی به خود می پیچید که اصلا خواب و خوراک نداشت.

4. Add some sugar to the stewed apple?it's still a bit tart.
[ترجمه گوگل]مقداری شکر به سیب خورشتی اضافه کنید؟ هنوز هم کمی ترش است
[ترجمه ترگمان]کمی شکر به سیب stewed اضافه کنید؟ هنوز یک تارت میوه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The stewed apple was sour even with honey.
[ترجمه گوگل]سیب خورشتی حتی با عسل ترش بود
[ترجمه ترگمان]سیب پخته با عسل ترش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They all stewed in the boxcar.
[ترجمه گوگل]همه آنها در ماشین جعبه خورش کردند
[ترجمه ترگمان]همه در واگن های باری stewed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These fritters are especially delicious with stewed prunes with orange juice as an accompaniment, if desired.
[ترجمه گوگل]این سوخاری ها در صورت تمایل با آلوی خورشتی به همراه آب پرتقال به عنوان همراه خوشمزه هستند
[ترجمه ترگمان]این غذاها به خصوص با مخلوط کردن آلو با آب پرتقال به عنوان یک ترکیب، خوش مزه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They roasted and stewed and fried the meats and served them with traditional staples made from corn or flour.
[ترجمه گوگل]گوشت ها را برشته و خورش و سرخ می کردند و با منگنه های سنتی از ذرت یا آرد سرو می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها گوشت را کباب و کباب کردند و گوشت را با مواد غذایی سنتی که از ذرت و یا آرد تولید می کردند، سرو کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Steak pies, with baked potatoes and stewed applies.
[ترجمه گوگل]پای استیک، با سیب زمینی پخته و خورشتی اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]پای Steak با سیب زمینی پخته شده و stewed مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Every morning she stewed the tea and rolled the lid off a tin of meat.
[ترجمه گوگل]هر روز صبح چای را دم می‌کرد و درب یک قوطی گوشت را می‌گذاشت
[ترجمه ترگمان]هر روز صبح چای را می شست و قوطی کنسرو گوشت را لوله می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Use a pint of stewed apple instead of water when making apricot jelly.
[ترجمه گوگل]هنگام تهیه ژله زردآلو به جای آب از یک پیمانه سیب خورشتی استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک لیتر آب سیب که به جای آب در هنگام ایجاد ژله استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Suits with bittersweet sauce, kidney, pheasant stewed chicken.
[ترجمه گوگل]کت و شلوار با سس تلخ و شیرین، کلیوی، مرغ خورش قرقاول
[ترجمه ترگمان]، کت شلوار و سس تلخ، کلیه جوجه قرقاول طلایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ideal braised beef - brisket or stewed abalone.
[ترجمه گوگل]گوشت گاو پخته شده ایده آل - سینه یا آبگوشت خورشتی
[ترجمه ترگمان]beef braised Ideal یا brisket abalone stewed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After canned stewed pork with brown sauce was cleaned, basketed, sterilized and incubated, we succeed in producing good quality stewed pork with brown sauce.
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه کنسرو گوشت خوک خورش با سس قهوه ای تمیز، سبد، استریل و جوجه کشی شد، موفق به تولید گوشت خوک خورشتی مرغوب با سس قهوه ای شدیم
[ترجمه ترگمان]پس از خوردن گوشت خوک پخته با سس قهوه ای، تمیز کردن، ضدعفونی کردن، ضدعفونی شده و انکوباسیون، در تولید گوشت خوک بخارپز شده با سس قهوه ای موفق شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Julienne stewed beef. Rinse the baby bok choy in stalks, then cut lengthwise into long strips.
[ترجمه گوگل]گوشت گاو خورشتی جولین بچه بوک چوی را در ساقه ها بشویید، سپس از طول به نوارهای بلند برش دهید
[ترجمه ترگمان]julienne پخته rinse بوک را در ساقه choy می کند و بعد به صورت نوارهای درازی از هم جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• drunk (slang)

پیشنهاد کاربران

بپرس