sterile

/ˈsterəl//ˈsteraɪl/

معنی: عقیم، بایر، نازا، سترون، بی بار، بی حصل
معانی دیگر: نا برومند، نا بارور، لم یزرع، بی بازده، عبث، بی فایده، بی سرانجام، بیهوده، ملال انگیز، بی تاثیر، بی روح، بی بو و خاصیت، مبتذل، سترون شده، ضد عفونی شده، گندزدایی شده، (گیاه شناسی) بی پرچم، (درخت) بی بار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: sterility (n.)
(1) تعریف: free of live bacteria, viruses, or other microorganisms; uncontaminated; sterilized.
مترادف: antiseptic, sanitary
متضاد: contaminated, septic, unsterile
مشابه: aseptic, clean, disinfected, hygienic, pure, sterilized, uncontaminated

(2) تعریف: not able to produce offspring; infertile.
مترادف: barren, infertile
متضاد: fecund, fertile, virile
مشابه: fruitless, impotent

(3) تعریف: lacking or nearly devoid of vegetation; barren.
مترادف: barren
متضاد: fertile, fruitful
مشابه: fruitless, infertile, waste

- Fire turned the forest into a sterile plain.
[ترجمه گوگل] آتش جنگل را به دشتی استریل تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان] آتش جنگل را به یک دشت بی روح تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: lacking ideas, results, vitality, or the like; impotent; fruitless.
مترادف: barren, fruitless, impotent
متضاد: creative, fruitful, original
مشابه: arid, futile, ineffective, unproductive, useless, worthless

- a sterile discussion
[ترجمه گوگل] یک بحث عقیم
[ترجمه ترگمان] یک بحث بی نتیجه،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. sterile policy
سیاست عبث

2. sterile soil
خاک نابارور

3. sterile spores
هاگ های سترون

4. a sterile sore
زخم گندزدایی شده

5. a sterile style
سبک مبتذل

6. a sterile tree
درخت بی میوه (بی بار)

7. after her illness, she became sterile
پس از بیماری نازا شد.

8. Medical tests showed that he was sterile.
[ترجمه گوگل]آزمایشات پزشکی نشان داد که او عقیم است
[ترجمه ترگمان]آزمایش پزشکی نشون داد که اون استریل شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was able to bring large sterile acreages back to fertility.
[ترجمه گوگل]او توانست زمین های استریل بزرگ را به باروری بازگرداند
[ترجمه ترگمان]او می توانست acreages sterile را به باروری بازگرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The negotiations proved to be sterile.
[ترجمه گوگل]مذاکرات ثابت شد که عقیم بوده است
[ترجمه ترگمان]مذاکرات ثابت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The operation must be carried out under sterile conditions.
[ترجمه گوگل]عمل باید در شرایط استریل انجام شود
[ترجمه ترگمان]این عملیات باید تحت شرایط استریل انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mules are usually sterile.
[ترجمه گوگل]قاطرها معمولا عقیم هستند
[ترجمه ترگمان]قاطرها معمولا عقیم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The room felt cold and sterile.
[ترجمه گوگل]اتاق سرد و استریل بود
[ترجمه ترگمان]اتاق سرد و بی روح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. An operating theatre should be completely sterile.
[ترجمه گوگل]اتاق عمل باید کاملاً استریل باشد
[ترجمه ترگمان]یک تئاتر عملیاتی باید کاملا عقیم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The farmers turned the sterile land into high fields.
[ترجمه گوگل]کشاورزان زمین های استریل را به مزارع مرتفع تبدیل کردند
[ترجمه ترگمان]کشاورزان زمین های استریل را به زمین های مرتفع تبدیل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The classrooms are sterile, with no artwork on the walls.
[ترجمه گوگل]کلاس های درس استریل هستند و هیچ اثر هنری روی دیوارها وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]این کلاس ها استریل هستند و هیچ کار هنری بر روی دیوارها ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عقیم (صفت)
abortive, fruitless, barren, sterile, unproductive, childless, vain

بایر (صفت)
sterile, arid, incult

نازا (صفت)
barren, sterile

سترون (صفت)
barren, sterile

بی بار (صفت)
unfruitful, sterile, infertile

بی حصل (صفت)
sterile

تخصصی

[علوم دامی] نا بارور، عقیم ؛ حیوانی که به هیچ عنوان توان تولید مثل ندارد
[صنایع غذایی] سترون، عقیم : محیط های فاقد هرگونه میکروب و هاگ

انگلیسی به انگلیسی

• infertile, unable to bear offspring; sterilized, free of live bacteria or other microorganisms; barren, not producing vegetation; not producing results
something that is sterile is completely clean and free of germs.
a sterile person or animal is unable to have or produce babies.
a sterile situation is lacking in energy and new ideas.

پیشنهاد کاربران

۱. نازا. عقیم. سترون ۲. نابارور. بایر. لم یزرع ۳. بی نتیجه. بی حاصل. بی سرانجام ۴. ضد عفونی شده. گندزدایی شده. استریل
مثال:
And makes sterile whomever He wishes.
و هر که را بخواهد عقیم و نازا می کند.
� وَیَجْعَلُ مَنْ یَشَاءُ عَقِیمًا�
sterile efforts
تلاشهای بی حاصل/بی ثمر/نافرجام
sterile ( پزشکی )
واژه مصوب: سترون 1
تعریف: کاملاً عاری از باکتری یا قارچ یا ویروس یا دیگر ریزاندامگان های بیماری‏زا و غیربیماری‏زا
بی ثمر
نابارور و عقیم
The disease made him sterile
هم به معنی: زنده زدایی شده
می باشد.
استریل
1. نازا، عقیم
2. سترون شده، ضدعفونی شده، گندزدایی شده
3. بی حاصل
4. بی روح، ملال انگیز
5. ( زمین ) نابارور
عقیم ، بی حاصل ( adj )

بپرس