steering committee

/ˈstɪrɪŋkəˈmɪti//ˈstɪərɪŋkəˈmɪti/

(در مجالس مقننه) کمیته ی تعیین دستور جلسه، کمیته رهبری، کمیته مامور تهیه برنامه کار یک مجلس یا مجمع

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a committee that determines the schedule and business agenda of a legislative body or the like.

جمله های نمونه

1. There will be an economic steering committee with representatives of each of the republics.
[ترجمه گوگل]یک کمیته راهبری اقتصادی با نمایندگان هر یک از جمهوری ها تشکیل خواهد شد
[ترجمه ترگمان]یک کمیته راهبری اقتصادی با نمایندگان هر یک از این جمهوری وجود خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The all-powerful steering committee continued to exercise control.
[ترجمه گوگل]کمیته راهبری همه کاره به اعمال کنترل خود ادامه داد
[ترجمه ترگمان]کمیته رهبری قوی همچنان به کنترل ادامه کار خود ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A steering committee has been formed. These people can make decisions in ten minutes which would usually take us months.
[ترجمه گوگل]کمیته راهبری تشکیل شده است این افراد می توانند در ده دقیقه تصمیم بگیرند که معمولاً ماه ها طول می کشد
[ترجمه ترگمان]یک کمیته فرمان تشکیل شده است این افراد می توانند در ده دقیقه تصمیم بگیرند که معمولا ماه ها طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Finally, a steering committee was formed late last year and, within two months, the organizational meeting was held.
[ترجمه گوگل]در نهایت اواخر سال گذشته کمیته راهبری تشکیل شد و ظرف دو ماه جلسه تشکیلاتی تشکیل شد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، یک کمیته فرمان در اواخر سال گذشته تشکیل شد و در عرض دو ماه نشست سازمان برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the last four months, Hernandez developed a steering committee of parents, students, non-profit groups and businesses.
[ترجمه گوگل]در چهار ماه گذشته، هرناندز یک کمیته راهبری متشکل از والدین، دانش‌آموزان، گروه‌های غیرانتفاعی و مشاغل ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]در چهار ماه گذشته، هرناندز متشکل از والدین، دانشجویان، گروه های غیرانتفاعی و تجاری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A racial equality steering committee has now been set up to monitor discrimination in Darlington and the county as a whole.
[ترجمه گوگل]اکنون یک کمیته راهبری برابری نژادی برای نظارت بر تبعیض در دارلینگتون و در کل شهرستان تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر یک کمیته کنترل برابری نژادی برای نظارت بر تبعیض در دارلینگتون و استان به عنوان یک کل تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A steering committee of students, artists, curatorial staff and lecturers was set up.
[ترجمه گوگل]کمیته راهبری متشکل از دانشجویان، هنرمندان، کادر آموزشی و مدرسین تشکیل شد
[ترجمه ترگمان]یک کمیته راهبری برای دانشجویان، هنرمندان، کارکنان curatorial و مدرسان راه اندازی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The steering committee on refugees resumes in Geneva next month.
[ترجمه گوگل]کمیته راهبری پناهندگان ماه آینده در ژنو از سر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]کمیته راهبری پناهندگان ماه آینده در ژنو به کار خود ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Club is run by a steering committee elected from the membership.
[ترجمه گوگل]باشگاه توسط یک کمیته راهبری که از بین اعضا انتخاب می شود اداره می شود
[ترجمه ترگمان]این باشگاه توسط یک کمیته راهبری که از عضویت انتخاب شده است، اداره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So far the steering committee comprises representatives from its lead bank, Barclays, and four big lenders.
[ترجمه گوگل]تاکنون کمیته راهبری متشکل از نمایندگانی از بانک اصلی آن، Barclays، و چهار وام دهنده بزرگ است
[ترجمه ترگمان]تا کنون، کمیته راهبری شامل نمایندگانی از بانک اصلی، بارکلیز و چهار وام دهنده بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was also on the steering committee for the Hillsborough disaster cases.
[ترجمه گوگل]او همچنین در کمیته مدیریت پرونده های فاجعه هیلزبورو بود
[ترجمه ترگمان]او همچنین عضو کمیته فرمان the حادثه Hillsborough بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The steering committee did however recommend the appointment of a Prime Minister, and provision for greater freedom of information.
[ترجمه گوگل]با این حال، کمیته راهبری انتصاب نخست وزیر و پیش بینی آزادی اطلاعات بیشتر را توصیه کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، کمیته فرمان انتصاب نخست وزیر را توصیه کرده و خواستار آزادی بیشتر اطلاعات شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A thirteen-person steering committee was elected to draw up a draft constitution and a programme of activities.
[ترجمه گوگل]یک کمیته راهبری سیزده نفره برای تهیه پیش نویس قانون اساسی و برنامه فعالیت ها انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]یک کمیته سیزده نفره برای تهیه پیش نویس یک قانون اساسی و یک برنامه فعالیت انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Steering Committee, consisting of anybody who came to the meetings, ended up with 37 people.
[ترجمه گوگل]کمیته راهبری، متشکل از هر کسی که به جلسات می آمد، با 37 نفر خاتمه یافت
[ترجمه ترگمان]کمیته راهبری، متشکل از هر کسی که به این جلسات آمده بود، با ۳۷ نفر به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] کمیته هدایت

انگلیسی به انگلیسی

• group in charge of navigation

پیشنهاد کاربران

کمیته راهبردی Steering Committee
کمیته رهبری

کمیته راهبری/ رهبری
کمیته ناظر و هدایت کننده
کمیته راهبری

بپرس