specialize

/ˈspeʃəˌlaɪz//ˈspeʃəlaɪz/

معنی: متخصص شدن، تخصص یافتن، اختصاصی کردن، ویژهگری یا ویژه کاری کردن
معانی دیگر: تخصص داشتن، تخصص پیدا کردن، ویژه کاری کردن، ویژه گری کردن، رجوع شود به: specify، ویژه کردن، مخصوص کردن، مختص کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: specializes, specializing, specialized
(1) تعریف: to devote one's attentions to a specific pursuit or field of study.

- She's decided to specialize in large animal veterinary care.
[ترجمه گوگل] او تصمیم گرفته است در مراقبت های دامپزشکی حیوانات بزرگ تخصص پیدا کند
[ترجمه ترگمان] او تصمیم گرفته است تا در مراقبت های دامپزشکی بزرگ حیوانات تخصص داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It's an excellent Indian restaurant that specializes in tandoori cooking.
[ترجمه گوگل] این یک رستوران هندی عالی است که در آشپزی تنوری تخصص دارد
[ترجمه ترگمان] یک رستوران هندی عالی است که در پخت وپز tandoori تخصص دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in biology, to change in order to adapt to a specific environment.
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: specialized (adj.)
(1) تعریف: to endow with special functions or characteristics.

(2) تعریف: to adapt to particular conditions or situations.

جمله های نمونه

1. there are agencies that specialize in catering for large parties
بنگاه هایی وجود دارد که کارشان تهیه ی غذا برای مهمانی های بزرگ است.

2. She gave up general medicine to specialize in geriatric medicine.
[ترجمه گوگل]او پزشکی عمومی را رها کرد تا در طب سالمندی تخصص پیدا کند
[ترجمه ترگمان]ایشون پزشکی عمومی رو به متخصص پزشکی قانونی دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These nurses specialize in the care of the dying.
[ترجمه گوگل]این پرستاران در مراقبت از افراد در حال مرگ تخصص دارند
[ترجمه ترگمان]این پرستاران متخصص مراقبت از مردن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. US marshals specialize in finding fugitives and escapees.
[ترجمه گوگل]مارشال های آمریکایی در یافتن فراریان و فراریان تخصص دارند
[ترجمه ترگمان]marshals آمریکایی متخصص پیدا کردن فراریان و فراری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The course offers the opportunity to specialize in the final year.
[ترجمه گوگل]این دوره فرصتی برای تخصص در سال آخر ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این دوره، فرصتی را برای متخصص شدن در سال آخر ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They specialize in clothes for women with a fuller figure.
[ترجمه گوگل]آنها در لباس زنان با اندام کامل تر تخصص دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها در لباس زنان با ارقام کامل تر تخصص دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After his first degree he wishes to specialize.
[ترجمه گوگل]پس از اولین مدرک تحصیلی، او می خواهد تخصص داشته باشد
[ترجمه ترگمان]بعد از اولین مدرک، او می خواهد متخصص شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Many students specialize in engineering.
[ترجمه گوگل]بسیاری از دانشجویان در رشته مهندسی تخصص دارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانش آموزان متخصص مهندسی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The bakers specialize in catering for large parties.
[ترجمه گوگل]نانوایی ها در تهیه غذا برای مهمانی های بزرگ تخصص دارند
[ترجمه ترگمان]نانواها در تهیه غذا برای احزاب بزرگ تخصص دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He decided to specialize in entomology after graduation.
[ترجمه گوگل]او پس از فارغ التحصیلی تصمیم گرفت در رشته حشره شناسی تخصص پیدا کند
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت بعد از فارغ التحصیلی در علم entomology تخصص بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Many students prefer not to specialize too soon.
[ترجمه گوگل]بسیاری از دانش آموزان ترجیح می دهند خیلی زود تخصص نگیرند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانش آموزان ترجیح می دهند به زودی تخصص پیدا نکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fleischner and Shepherd specialize in preparing teachers to work with learning disabled students.
[ترجمه گوگل]فلیشنر و شپرد در آماده سازی معلمان برای کار با دانش آموزان ناتوان در یادگیری تخصص دارند
[ترجمه ترگمان]Fleischner و شفرد در آماده سازی معلمان برای کار با دانش آموزان معلول تخصص دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Half the time they specialize in misinformation, undercutting their message with their pictures.
[ترجمه گوگل]نیمی از اوقات آنها در اطلاعات نادرست تخصص دارند و پیام خود را با تصاویر خود کم رنگ می کنند
[ترجمه ترگمان]نیمی از اوقات که آن ها در اطلاعات نادرست تخصص دارند، پیام خود را با تصاویر خود به خطر می اندازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pornographic movie houses often specialize in films depicting violence against women.
[ترجمه گوگل]خانه های فیلم های پورنوگرافی اغلب در فیلم هایی که خشونت علیه زنان را به تصویر می کشند تخصص دارند
[ترجمه ترگمان]سالن های سینما اغلب در فیلم هایی که خشونت علیه زنان را نمایش می دهند تخصص دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متخصص شدن (فعل)
major, specialize

تخصص یافتن (فعل)
specialize

اختصاصی کردن (فعل)
specialize

ویژهگری یا ویژه کاری کردن (فعل)
specialize

انگلیسی به انگلیسی

• devote oneself to a particular profession or field of study; adapt to a particular environment, engage in specialization (biology); limit, restrict; specify something; make special (also specialise)
if you specialize in something, you know a lot about it and concentrate a great deal of your time and resources on it, especially in your work or when you are studying or training.

پیشنهاد کاربران

What type of services do you specialize in?
تخصص داشتن در چیزی:
they specialize in business travel
تخصصشون توی سفر های کاری هست
به صورت تخصّصی فعَالیّت داشتن
متخصص بودن در چیزی
Have skill to do something
متخصص
specialize in sth: متخصص چیزی بودن، در چیزی تخصص گرفتن، در چیزی مشهور بودن
اختصاص دادن به

بپرس