smoky

/ˈsmoʊki//ˈsməʊki/

معنی: دودی، پر دود، دود گرفته، دود کن، دود کننده
معانی دیگر: دود مانند، دودزا، دودآفرین، مملو از دود، دودناک، به رنگ دود، خاکستری تیره

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: smokier, smokiest
مشتقات: smokily (adv.), smokiness (n.)
(1) تعریف: emitting smoke, esp. in large amounts, as a smoldering fire.

- The damp logs produced a smoky fire.
[ترجمه گوگل] کنده های مرطوب آتش دودی ایجاد کردند
[ترجمه ترگمان] الوارهای مرطوب آتشی دود می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: filled, covered, or mixed with smoke.

- It was hard to see in the dark and smoky bar.
[ترجمه گوگل] دیدن آن در بار تاریک و دودی سخت بود
[ترجمه ترگمان] دیدن در بار تاریک و پر دود سخت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: similar to or having the appearance of smoke.

- The mountains were overhung by smoky clouds.
[ترجمه گوگل] کوه ها توسط ابرهای دودی پوشیده شده بودند
[ترجمه ترگمان] کوه های مه آلود بالای سرشان معلق بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She chose smoky colors for her eye makeup.
[ترجمه گوگل] او رنگ های دودی را برای آرایش چشم خود انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان] او رنگ های تیره رنگی را برای آرایش چشم خود انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: dirty from smoke.

- I cleaned the smoky windows.
[ترجمه گوگل] شیشه های دودی را تمیز کردم
[ترجمه ترگمان] پنجره ها را تمیز کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: characterized by or flavored with smoke.

- This barbecue sauce has a smoky taste.
[ترجمه گوگل] این سس باربیکیو طعم دودی دارد
[ترجمه ترگمان] این سس کباب طعم دودی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He loves smoky meats.
[ترجمه گوگل] او عاشق گوشت های دودی است
[ترجمه ترگمان] اون عاشق گوشت دودی - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. smoky fog
مه دود مانند

2. The air had grown thick and smoky.
[ترجمه گوگل]هوا غلیظ شده بود و دود گرفته بود
[ترجمه ترگمان]هوا غلیظ و پر دود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His main problem was the extremely smoky atmosphere at work.
[ترجمه گوگل]مشکل اصلی او فضای بسیار دود آلود در محل کار بود
[ترجمه ترگمان]مشکل اصلی او فضای بسیار دود آلود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The street began smoky and dark.
[ترجمه گوگل]خیابان دود و تاریک شروع شد
[ترجمه ترگمان]خیابان شروع به دود و تاریکی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Firefighters use special breathing equipment in smoky buildings.
[ترجمه گوگل]آتش نشانان از تجهیزات تنفسی ویژه در ساختمان های دود گرفته استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]آتش نشان ها از تجهیزات تنفسی مخصوص در ساختمان های دود آلود استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And whether they play in smoky cellar clubs or spacious concert hall, jazz musicians are drawing record crowds.
[ترجمه گوگل]نوازندگان جاز چه در کلوپ‌های سرداب دودی و چه در سالن کنسرت بزرگ می‌نوازند، جمعیت بی‌سابقه‌ای را جذب می‌کنند
[ترجمه ترگمان]و اینکه آیا آن ها در باشگاه های smoky یا سالن کنسرت بزرگ بازی می کنند یا نه، نوازندگان موسیقی جاز جمعیت ثبت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's terribly smoky in here - I'm just going out for a breath of fresh air.
[ترجمه گوگل]اینجا به طرز وحشتناکی دود گرفته است - من فقط برای تنفس هوای تازه بیرون می روم
[ترجمه ترگمان]اینجا خیلی پر دود است - فقط برای نفس تازه بیرون می روم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This wine has a delicious smoky flavour.
[ترجمه گوگل]این شراب طعم دودی لذیذی دارد
[ترجمه ترگمان] این شراب طعم دودی خوش مزه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This wine has a slightly smoky flavour.
[ترجمه گوگل]این شراب طعم کمی دودی دارد
[ترجمه ترگمان] این شراب یه ذره طعم دودی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The corridor opened into a low smoky room.
[ترجمه گوگل]راهرو به اتاقی کم دود باز شد
[ترجمه ترگمان]راهرو در یک اتاق تاریک و مه آلود باز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was in the back of a smoky bar singing the blues.
[ترجمه گوگل]او پشت یک بار دودی بود و بلوز می خواند
[ترجمه ترگمان]او در پشت یک میله پر دود بود که در حال آواز خواندن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The ham had a smoky flavour.
[ترجمه گوگل]ژامبون طعم دودی داشت
[ترجمه ترگمان] گوشت خوک طعم دودی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The air was filled with their smoky laughter and the sound of the jukebox.
[ترجمه گوگل]هوا پر شده بود از خنده های دودی آنها و صدای جوک باکس
[ترجمه ترگمان]در این موقع هوا پر از خنده و صدای موسیقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hiding from the rain in a smoky bar we missed the twelve o'clock chiming of the Town Hall clock.
[ترجمه گوگل]در یک کافه دودی که از باران پنهان شده بودیم، صدای زنگ ساعت دوازده ساعت تاون هال را از دست دادیم
[ترجمه ترگمان]خود را از باران در یک بار دود آلود پنهان کرده بودیم که ساعت دوازده ناقوس ساعت شهرداری را از دست دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دودی (صفت)
fire-cured, smoked, smoky

پر دود (صفت)
smoky

دود گرفته (صفت)
smoky

دود کن (صفت)
smoky

دود کننده (صفت)
smoky

انگلیسی به انگلیسی

• emitting smoke; full of smoke; hazy, cloudy; darkened with smoke; resembling smoke; gray, having the color of smoke; flavored with smoke
a smoky place has a lot of smoke in the air.
you can also use smoky to describe something that reminds you of smoke.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : smoke
✅️ اسم ( noun ) : smoke / smoker
✅️ صفت ( adjective ) : smoked / smokeless / smoky ( smokey )
✅️ قید ( adverb ) : _
( درباره صدا ) مردانه و خشن

بپرس