slow moving


کندرو

جمله های نمونه

1. slow-moving vehicles
وسایط نقلیه ی کندرو

2. slow-moving vehicles
وسائط نقلیه ی کندرو

3. slow-moving vehicles intefere with the free flow of traffic
وسایط نقلیه ی کندرو،جریان آزادانه ی ترافیک را مختل می کنند.

4. The streets were jammed with slow moving traffic, army convoys moving north-east.
[ترجمه گوگل]خیابان ها مملو از ترافیک آهسته بود، کاروان های ارتش در حال حرکت به سمت شمال شرق بودند
[ترجمه ترگمان]خیابان ها با تردد آرام، کاروان های ارتشی که به سمت شمال شرق حرکت می کردند، فشرده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The water is crystal clear and slow moving, usually neutral or a little acid.
[ترجمه گوگل]آب کریستالی شفاف و آهسته حرکت می کند، معمولا خنثی یا کمی اسیدی است
[ترجمه ترگمان]آب شفاف و حرکت کند، معمولا خنثی یا یک اسید کم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The reality is a slow moving animal that you have to try hard to be trapped by.
[ترجمه گوگل]واقعیت یک حیوان آهسته است که برای به دام افتادن در آن باید سخت تلاش کنید
[ترجمه ترگمان]واقعیت یک حیوان حرکت آهسته است که باید سخت تلاش کنید تا به دام بیفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A stagnant, slow moving and bad circulation of air is a direct encouragement to disease spores to settle and take hold.
[ترجمه گوگل]راکد بودن، حرکت آهسته و گردش بد هوا، تشویق مستقیمی برای ته نشین شدن و تثبیت هاگ های بیماری است
[ترجمه ترگمان]حرکت آرام، حرکت آهسته و جریان بد هوا، تشویق مستقیم به بیماری spores برای حل و تصرف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The slow moving unit must be operated in non loaded condition.
[ترجمه گوگل]واحد آهسته حرکت باید در شرایط بدون بار کار کند
[ترجمه ترگمان]واحد حرکت کند باید در شرایط غیر بارگذاری عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Having a stiff price and high importance, slow moving spare part is the core of the forecast for device requirement.
[ترجمه گوگل]با داشتن قیمت سفت و اهمیت بالا، قطعات یدکی با حرکت آهسته هسته اصلی پیش بینی برای نیاز دستگاه است
[ترجمه ترگمان]داشتن قیمت خشک و اهمیت بالا، بخش یدکی حرکت کند، هسته پیش بینی نیاز دستگاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It has a complex tunnel system built along the banks of slow moving waterways with many exits above and below water level.
[ترجمه گوگل]دارای یک سیستم تونلی پیچیده است که در امتداد سواحل آبراه‌های آهسته با خروجی‌های زیادی در بالا و پایین سطح آب ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این سیستم دارای یک سیستم تونل پیچیده است که در امتداد مسیرهای آبی در حال حرکت آهسته با بسیاری از راه های خروجی بالا و پایین سطح آب ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As he raced around one sharp corner he almost ran into the back of a slow moving lorry.
[ترجمه گوگل]همانطور که او در اطراف یک گوشه تیز می دوید، تقریباً به عقب یک کامیون کم حرکت برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]او به سرعت از یک گوشه تیز به اطراف نگاه کرد و تقریبا به سمت عقب ماشین باری که در حال حرکت بود دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. By blowing over the top of the paper, you made the air above the slow moving air strip move faster.
[ترجمه گوگل]با دمیدن بالای کاغذ، باعث می‌شوید که هوای بالای نوار هوای آهسته حرکت کند
[ترجمه ترگمان]با منفجر کردن بالای کاغذ، شما هوا را بالاتر از حرکت آهسته هوایی که سریع تر حرکت می کنید، درست کردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. MACD - Histogram measures changes in consensus by tracking the spread between fast and slow moving averages.
[ترجمه گوگل]MACD - هیستوگرام تغییرات در اجماع را با ردیابی گسترش بین میانگین‌های متحرک سریع و آهسته اندازه‌گیری می‌کند
[ترجمه ترگمان]MACD - Histogram با دنبال کردن گسترش بین میانگین متحرک حرکت سریع و آهسته، در توافق عام تغییرات ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pluto, the planet of our shadow sides, has been going backwards since April 2010 and since it is such a slow moving planet, it is going to take two days for it to reverse to forward motion.
[ترجمه گوگل]پلوتون، سیاره طرف های سایه ما، از آوریل 2010 به عقب در حال حرکت است و از آنجایی که سیاره ای با سرعت حرکت کند است، دو روز طول می کشد تا به حرکت رو به جلو برگردد
[ترجمه ترگمان]پلوتو، سیاره کناره های ما از آوریل ۲۰۱۰ به عقب برگشته است و از آنجا که این سیاره در حال حرکت آهسته است، دو روز طول می کشد تا حرکت به جلو معکوس شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

کند - بی حال - گشاد - تن آسا - رخوت زده - تنبل
مثال:
the slow - moving occupants
ساکنان کند
ساکنان بی حال
ساکنان رخوت زده
معادل
sluggardly, dilatory, indolent, lazy, slothful
کند گردش

بپرس