slicker

/sˈlɪkər//ˈslɪkə/

معنی: حقه باز، صیقل زن
معانی دیگر: (پالتو بارانی) بارانی برزنتی، بارانی مشمایی، زرنگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a raincoat with a smooth, shiny surface.

(2) تعریف: (informal) someone with sophisticated or deceptive ways.
متضاد: hayseed

- a real city slicker
[ترجمه گوگل] یک شهر واقعی
[ترجمه ترگمان] یه کاپشن شهری واقعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Roadshows get slicker - at the fun ones shareholders enter quizzes and win safaris.
[ترجمه گوگل]نمایش‌های جاده‌ای ظریف‌تر می‌شوند - در نمایشگاه‌های سرگرم‌کننده، سهامداران در آزمون‌ها شرکت می‌کنند و در سافاری برنده می‌شوند
[ترجمه ترگمان]roadshows slicker را به دست می آورند - در حالی که سهامداران در quizzes شرکت می کنند و safaris را برنده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The service to the front men was much slicker, forcing Charlton back.
[ترجمه گوگل]خدمات به افراد جلو بسیار نرمتر بود و چارلتون را مجبور به عقب نشینی کرد
[ترجمه ترگمان]خدمت به افراد جلو بسیار کاپشن بود و چارلتون را عقب راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Villa were quicker and slicker; their manager, Ron Atkinson, reckoned his team should have scored 6 or more.
[ترجمه گوگل]ویلا سریعتر و نرمتر بود مدیر آنها، ران اتکینسون، معتقد بود که تیمش باید 6 گل یا بیشتر می زد
[ترجمه ترگمان]ویلا سریع تر و کاپشن بود؛ مدیر آن ها، رون آتکینسون، فکر می کرد تیم او باید ۶ یا بیشتر امتیاز بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Another kneaded the balled-up rain slicker in his hands.
[ترجمه گوگل]دیگری گلوله بارانی گلوله شده را در دستانش ورز داد
[ترجمه ترگمان]دیگری یک کاپشن خیس را در دستانش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My plastic slicker had snagged and torn.
[ترجمه گوگل]لیز پلاستیکی من گیر کرده و پاره شده بود
[ترجمه ترگمان] کاپشن پلاستیکی من گیر کرده و پاره شده بو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sure, a slicker looks smart as long as he stays in a place like New York.
[ترجمه گوگل]مطمئناً، یک آدم باهوش به نظر می رسد تا زمانی که در مکانی مانند نیویورک بماند
[ترجمه ترگمان]البته، او تا زمانی که در یک جایی مثل نیویورک می ماند باهوش به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her city slicker boyfriend looks pretty clumsy out here on the farm.
[ترجمه گوگل]دوست پسر شیک تر شهر او اینجا در مزرعه بسیار دست و پا چلفتی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]دوست پسرش، اون بیرون توی مزرعه خیلی دست و پا چلفتی بنظر میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A slicker (30) is used for brushing printing ink on the stencil paper.
[ترجمه گوگل]برای برس زدن جوهر چاپ بر روی کاغذ شابلون از یک نرم کننده (30) استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]کاپشن (۳۰)برای پاک کردن جوهر چاپ روی the مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sure, a city slicker looks smart as long as he stays in a place like New York.
[ترجمه گوگل]مطمئناً، یک شهر باهوش به نظر می رسد تا زمانی که در مکانی مانند نیویورک بماند
[ترجمه ترگمان]البته، یه بچه شهری تا وقتی که توی یه جایی مثل نیویورک میمونه باهوش به نظر میرسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On a drive in the country, a city slicker noticed a farmer lifting a pig up to an apple tree and holding the pig there as it ate one apple after another.
[ترجمه گوگل]در یک رانندگی در این کشور، یکی از مردم شهردار متوجه کشاورز شد که خوک را روی درخت سیب بلند کرده و خوک را در حالی که سیب‌ها را یکی پس از دیگری می‌خورد، نگه داشته است
[ترجمه ترگمان]در یک حرکت در کشور، کاپشن او یک کشاورز را دید که خوکی را روی درخت سیب نگه داشت و خوک را در آنجا نگه داشت و یک سیب بعد از دیگری خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That city slicker was out of his element out on the farm.
[ترجمه گوگل]آن شهر لخت در مزرعه خارج از عنصر خود بود
[ترجمه ترگمان] اون کاپشن شهری توی مزرعه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. PCs, TVs and music players are becoming slicker every year, but the nest of vipers in the corner of every room remains an ugly impediment to true minimalism.
[ترجمه گوگل]رایانه‌های شخصی، تلویزیون‌ها و پخش‌کننده‌های موسیقی هر سال نرم‌تر می‌شوند، اما لانه افعی‌ها در گوشه هر اتاق همچنان مانعی زشت برای مینیمالیسم واقعی است
[ترجمه ترگمان]هر ساله PCs ها، تلویزیون و بازیگران موسیقی هر سال کاپشن می شوند، اما لانه of در گوشه هر اتاق یک مانع زشت برای مینیمالیسم واقعی باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Later covers are slicker and racier-near-naked women, gleaming guns and glimmering diamonds are popular motifs.
[ترجمه گوگل]پوشش‌های بعدی زنانی لطیف‌تر و تقریباً برهنه‌تر هستند، اسلحه‌های درخشان و الماس‌های درخشان از نقوش محبوب هستند
[ترجمه ترگمان]Later slicker و racier - نزدیک زنان لخت، سلاح های درخشان و الماس درخشنده هستند که به سبک عمومی معروف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Her city slicker boyfriend looked pretty clumsy out here on the farm.
[ترجمه نیما] دوست پسر حقه باز شهری اش اون بیرون توی مزرعه خیلی دست و پا چلفتی به نظر میرسید
|
[ترجمه گوگل]دوست پسر شیک تر شهر او اینجا در مزرعه بسیار دست و پا چلفتی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]دوست پسرش، اون بیرون توی مزرعه خیلی دست و پا چلفتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حقه باز (اسم)
snide, conjurer, slicker, phony, phoney, trickster

صیقل زن (اسم)
slicker

انگلیسی به انگلیسی

• raincoat; trickster, cheat (informal); stylish and sophisticated person (informal); raincoat, mack

پیشنهاد کاربران

بپرس