slangy

/ˈslæŋi//ˈslæŋi/

معنی: عام، عامیانه
معانی دیگر: همانند یا وابسته به زبان خودمانی یا لوترا، لوترایی، خودمانی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: slangier, slangiest
مشتقات: slangily (adv.), slanginess (n.)
(1) تعریف: of, relating to, or being slang.

- a slangy phrase
[ترجمه گوگل] یک عبارت عامیانه
[ترجمه ترگمان] واژه عامیانه عامیانه،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: tending to use slang.

- a slangy subculture
[ترجمه گوگل] یک خرده فرهنگ عامیانه
[ترجمه ترگمان] یک خرده فرهنگ (slangy)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The play was full of slangy dialogue.
[ترجمه گوگل]نمایش پر از دیالوگ های عامیانه بود
[ترجمه ترگمان]نمایش پر از گفتگوی slangy بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Monty broke into slangy, rapid French, gesticulating and hopping from foot to peg-leg and back again.
[ترجمه گوگل]مونتی به زبان عامیانه و تند فرانسوی شکسته شد، با حرکات اشاره کرد و از پا به پا و دوباره برگشت
[ترجمه ترگمان]مونتی به سرعت خود را به slangy رساند، فرانسوی سریع، دست ها را تکان داد و از پا به پا و عقب پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In order for slang to be slangy, it has to have a feeling of perpetual newness.
[ترجمه گوگل]برای اینکه زبان عامیانه عامیانه باشد، باید احساس تازگی همیشگی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]برای آرگو که عامیانه باشد، باید یک احساس تازه و تازگی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't use such slangy expressions in your essays.
[ترجمه گوگل]از این گونه عبارات عامیانه در مقالات خود استفاده نکنید
[ترجمه ترگمان]از چنین اصطلاحاتی در مقالات خود استفاده نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This word was elevated in 1960s from being slangy to the idiom category.
[ترجمه گوگل]این کلمه در دهه 1960 از عامیانه بودن به دسته اصطلاحی ارتقا یافت
[ترجمه ترگمان]این واژه در دهه ۱۹۶۰ از slangy به مقوله اصطلاحات بالا برده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These slangy words have long fallen out of English.
[ترجمه گوگل]این کلمات عامیانه مدت هاست که از زبان انگلیسی خارج شده اند
[ترجمه ترگمان]این کلمات عامیانه، مدت ها پیش از زبان انگلیسی به بیرون افتاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "Business Fixer" is too slangy and "Business Transformer" is too grandiose.
[ترجمه گوگل]"Business Fixer" بیش از حد عامیانه است و "Business Transformer" بیش از حد بزرگ است
[ترجمه ترگمان]\"Fixer تجاری\" بیش از حد پیچیده است و \"ترانسفورماتور کسب وکار\" بیش از حد grandiose است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This slangy word is falling off from English.
[ترجمه گوگل]این کلمه عامیانه در حال سقوط از زبان انگلیسی است
[ترجمه ترگمان]این کلمه slangy از زبان انگلیسی دور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A slangy way of addressing your dad.
[ترجمه گوگل]روشی عامیانه برای خطاب به پدرت
[ترجمه ترگمان]زبان عامیانه برای صحبت کردن به پدرت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The following are meanings of some slangy words in the above lyrics.
[ترجمه گوگل]در زیر معانی برخی از کلمات عامیانه در اشعار فوق آمده است
[ترجمه ترگمان]در زیر معانی برخی از کلمات slangy در متن فوق وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A slangy filler expression which means great or worthwhile.
[ترجمه گوگل]یک عبارت پرکننده عامیانه که به معنای عالی یا ارزشمند است
[ترجمه ترگمان]بیان پرکننده slangy که به معنی عالی یا ارزشمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A very slangy word for beer.
[ترجمه گوگل]کلمه ای بسیار عامیانه برای آبجو
[ترجمه ترگمان]یک کلمه عامیانه برای آبجو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This was soon followed by another to stop standards of English slipping: young Singaporeans tend to speak slangy "Singlish".
[ترجمه گوگل]این به زودی با دیگری دنبال شد تا استانداردهای لغزش انگلیسی را متوقف کند: سنگاپوری‌های جوان تمایل دارند به زبان عامیانه "Singlish" صحبت کنند
[ترجمه ترگمان]به زودی پس از آن دیگری برای توقف استاندارد of انگلیسی دنبال شد: Singaporeans جوان تمایل به صحبت با \"Singlish\" دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عام (صفت)
vernacular, common, general, illiterate, ignorant, folksy, substandard, slangy

عامیانه (صفت)
vulgar, folksy, slangy

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to slang; tending to use slang; informal, colloquial
slangy speech or writing has a lot of slang in it.

پیشنهاد کاربران

چاله میدانی، کوچه بازاری، داش مشتدی، لات، امی، عامی.

بپرس