skyrocket

/ˈskaɪˌrɑːkət//ˈskaɪrɒkɪt/

معنی: موشک هوایی، ازدیاد سریع قیمت و غیره، موشک وار رفتن، بسرعت بالا رفتن، مثل موشک بهوا پرتاب کردن
معانی دیگر: (به سرعت) بالارفتن، اوج گرفتن، سر به فلک کشیدن، (ترقه ای که موشک وار به هوا می رود و می ترکد و به صورت باران رنگارنگ فرو می ریزد) ترقه ی موشکی، فشفشه، بسرعت بالابردن، موشک هوایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a firework that shoots high in the air before exploding in a shower of brilliant, colored sparks.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: skyrockets, skyrocketing, skyrocketed
• : تعریف: to rise or cause to rise with the speed, suddenness, and height of a rocket.
متضاد: crash, plummet
مشابه: soar, zoom

- His fame skyrocketed after his movie was released.
[ترجمه گوگل] شهرت او پس از اکران فیلمش به اوج خود رسید
[ترجمه ترگمان] شهرت او پس از انتشار فیلم به شدت افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The economic boom sent property prices skyrocketing.
[ترجمه گوگل]رونق اقتصادی باعث افزایش سرسام آور قیمت ملک شد
[ترجمه ترگمان]جهش اقتصادی قیمت ملک را به طرز سرسام آوری بالا برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Housing prices have skyrocketed in recent months.
[ترجمه گوگل]قیمت مسکن در ماه های اخیر به شدت افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]قیمت مسکن در ماه های اخیر به شدت افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Production has dropped while prices and unemployment have skyrocketed.
[ترجمه گوگل]تولید کاهش یافته در حالی که قیمت ها و بیکاری سر به فلک کشیده است
[ترجمه ترگمان]تولید کاهش یافته است در حالی که قیمت ها و بیکاری بالا رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The trade deficit has skyrocketed.
[ترجمه گوگل]کسری تجاری به شدت افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]کسری تجاری به شدت افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wages and prices have skyrocketed.
[ترجمه گوگل]دستمزدها و قیمت ها سر به فلک کشیده است
[ترجمه ترگمان]دست مزد و قیمت ها افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Two years ago, once-stagnant rents started to skyrocket, and the value of his duplex increased dramatically.
[ترجمه گوگل]دو سال پیش، اجاره های زمانی راکد شروع به افزایش سرسام آور شد و ارزش دوبلکس او به طرز چشمگیری افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]دو سال پیش، اجاره ها به شدت افزایش یافت و ارزش of به طور چشمگیری افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Prices skyrocket, so that price levels must be written in scientific notation.
[ترجمه گوگل]قیمت ها سر به فلک می کشند، به طوری که سطوح قیمت ها باید با نماد علمی نوشته شوند
[ترجمه ترگمان]قیمت ها به طرز سرسام آوری افزایش یافته است، به طوری که سطح قیمت باید با نماد علمی نوشته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As housing costs on China's mainland skyrocket -- raising concerns of a property bubble there -- monied buyers are heading abroad, moving into markets that look, in comparison, like a bargain.
[ترجمه گوگل]با افزایش سرسام آور هزینه های مسکن در سرزمین اصلی چین - که نگرانی از حباب املاک در آنجا را افزایش می دهد - خریداران پولی در حال حرکت به خارج از کشور هستند و به سمت بازارهایی حرکت می کنند که در مقایسه، مانند یک معامله به نظر می رسند
[ترجمه ترگمان]همانطور که هزینه های مسکن در سرزمین اصلی چین به طرز سرسام آوری بالا می رود - - افزایش نگرانی ها در مورد یک حباب دارایی در آنجا - - خریداران در حال حرکت به خارج از کشور هستند و در مقایسه مثل یک معامله به بازار نگاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Do you curse? Does your pressure skyrocket? Do you try and bump them?
[ترجمه گوگل]فحش میدی؟ آیا فشار شما سر به فلک می کشد؟ آیا شما سعی می کنید و با آنها برخورد می کنید؟
[ترجمه ترگمان]تو نفرین می کنی؟ ضربان قلبت مثل موشک بالا میره؟ سعی می کنی اونا رو بزنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Only in Canada will the temperature skyrocket to 29 degrees celsius.
[ترجمه گوگل]فقط در کانادا دمای هوا به 29 درجه سانتیگراد افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]دما در کانادا به ۲۹ درجه سانتیگراد افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's no wonder suicide rates skyrocket this time of year.
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که نرخ خودکشی در این زمان از سال به شدت افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]تعجبی ندارد که این بار در سال جاری نرخ خودکشی به شدت افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I saw the skyrocket last night.
[ترجمه گوگل]من دیشب آسمان را دیدم
[ترجمه ترگمان]من دیشب موشک رو دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Its currency would skyrocket -- meaning the loss of its competitive low - cost - producer edge . Or, U.
[ترجمه گوگل]ارز آن سر به فلک می کشد -- به معنای از دست دادن مزیت رقابتی آن در تولید کم هزینه یا، U
[ترجمه ترگمان]ارزش پول آن به شدت افزایش خواهد یافت - - یعنی از دست دادن لبه تولید کننده کم هزینه آن یا، U
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Does your blood pressure skyrocket? Do you try and bump them?
[ترجمه گوگل]آیا فشار خون شما سر به فلک می کشد؟ آیا شما سعی می کنید و با آنها برخورد می کنید؟
[ترجمه ترگمان]فشار خونت بالا میره؟ سعی می کنی اونا رو بزنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The example of skyrocket shows how to implement the game application.
[ترجمه گوگل]مثال skyrocket نحوه پیاده سازی برنامه بازی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]نمونه ای از طرز سرسام آوری نحوه اجرای برنامه بازی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موشک هوایی (اسم)
skyrocket

ازدیاد سریع قیمت و غیره (اسم)
skyrocket

موشک وار رفتن (فعل)
skyrocket

بسرعت بالا رفتن (فعل)
skyrocket

مثل موشک به هوا پرتاب کردن (فعل)
skyrocket

انگلیسی به انگلیسی

• rocket firework that explodes high in the air in a display of colorful sparks
rise suddenly and rapidly, catapult; cause to rise or increase abruptly, propel upward
if the price or cost of something skyrockets, it rapidly increases over a short period of time.

پیشنهاد کاربران

سر به آسمان سائیدن قیمتها و همچنین بهای خدمات.
صعودی شدن قیمت ها
اوج گرفتن قیمت ها
The price of the house has skyrocketed
فرافلکیدن
Skyrocketing
چشمگیر، سربه فلک کشیده
افزایش بطور فزاینده
پیشرفت قابل توجه
Skyrocket به معنی سر به فلک کشیده میشه sky rocket=skyrocket سر به فلک کشیده
( قیمت یا مقدار یا . . . ) به سرعت افزایش یافتن
Wages and prices have skyrocketed.
The economic boom sent property prices skyrocketing.
سر به فلک گذاشتن
( از این فعل برای نشان دادن افزایش یا پیشرفت سریع چیزی استفاده می شود )
افزایش سریع
افزایش صعودی
[به سرعت] افزایش
[به سرعت] بالا رفتن
سر به فلک کشید ( در مورد هزینه یا گرانی چیزی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس