skillet

/ˈskɪlət//ˈskɪlɪt/

معنی: کتری، دیگچه، کماجدان پایه دار
معانی دیگر: ماهیتابه (دسته دار)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a frying pan.

جمله های نمونه

1. Cook the chicken in a ridged cast-iron skillet.
[ترجمه گوگل]مرغ را در یک ماهیتابه چدنی رنده شده بپزید
[ترجمه ترگمان]مرغ را در یک ماهی تابه cast آهنی بپزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In large skillet or on griddle, heat 1 tablespoon oil.
[ترجمه گوگل]در یک تابه بزرگ یا روی تابه، 1 قاشق غذاخوری روغن را گرم کنید
[ترجمه ترگمان]در ماهی تابه بزرگ یا سیخ، گرما ۱ قاشق سوپ خوری روغن را گرم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In a nonstick skillet over high heat, melt butter as needed to cover bottom of pan.
[ترجمه گوگل]در یک تابه نچسب روی حرارت زیاد، کره را به میزان لازم ذوب کنید تا کف تابه را بپوشاند
[ترجمه ترگمان]در یک ماهی تابه nonstick روی حرارت بالا، کره مذاب همانطور که برای پوشاندن کف ماهی تابه مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In a small skillet, combine oysters and their liquor with remaining 2 tablespoons of chipotle puree.
[ترجمه گوگل]در یک تابه کوچک، صدف ها و مشروب آنها را با 2 قاشق غذاخوری پوره چیپوتل باقی مانده ترکیب کنید
[ترجمه ترگمان]در یک ماهی تابه کوچک، صدف و نوشیدنی آن ها را با ۲ قاشق سوپ خوری با پوره chipotle ترکیب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Dice 1 mango; puree the other. Add to skillet and stir to blend.
[ترجمه گوگل]انبه 1 عدد; دیگری را پوره کنید به ماهیتابه اضافه کنید و هم بزنید تا مخلوط شوند
[ترجمه ترگمان]Dice ۱ انبه، با پوره کردن دیگری به ماهی تابه اضافه کنید و برای مخلوط کردن به هم بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Toast pine nuts in skillet over medium heat, stirring constantly, just until golden brown.
[ترجمه گوگل]آجیل کاج را در ماهیتابه روی حرارت متوسط ​​برشته کنید، مدام هم بزنید تا قهوه ای طلایی شود
[ترجمه ترگمان]Toast کاج را در ماهی تابه بریزید و به طور مداوم تکان دهید تا قهوه ای طلایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In a large skillet, heat olive oil over medium heat.
[ترجمه گوگل]در یک تابه بزرگ، روغن زیتون را روی حرارت متوسط ​​گرم کنید
[ترجمه ترگمان]در یک ماهی تابه بزرگ روغن زیتون را روی حرارت متوسط حرارت دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In a large skillet, melt clarified butter.
[ترجمه گوگل]در یک تابه بزرگ، کره شفاف شده را آب کنید
[ترجمه ترگمان]در یک ماهی تابه بزرگ کره روشن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Place skillet in oven while preparing batter.
[ترجمه گوگل]در حین تهیه خمیر، ماهیتابه را در فر قرار دهید
[ترجمه ترگمان]ماهی تابه را در فر نگه دارید در حالی که در حال آماده سازی خمیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Lightly grease a griddle or a skillet and heat over medium high heat.
[ترجمه گوگل]یک تابه یا تابه را کمی چرب کنید و روی حرارت متوسط ​​گرم کنید
[ترجمه ترگمان]سیخ را با سیخ یا ماهی تابه داغ کرده و روی حرارت زیاد گرم نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In a large skillet, add enough oil to coat the bottom.
[ترجمه گوگل]در یک تابه بزرگ، به اندازه ای روغن اضافه کنید که کف آن بپوشد
[ترجمه ترگمان]در یک ماهی تابه بزرگ روغن کافی برای پوشش دادن به کف آن اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. While beets are cooking, in a small skillet, saute onion in remaining 1 tablespoon butter until soft but not browned.
[ترجمه گوگل]در حالی که چغندر در حال پختن است، در یک تابه کوچک، پیاز را با 1 قاشق غذاخوری کره باقی مانده تفت دهید تا نرم شود اما قهوه ای نشود
[ترجمه ترگمان]در حالی که beets در حال پخت غذا هستند، در یک ماهی تابه کوچک، پیاز را در یک قاشق سوپ خوری روغن ماهی بپزید تا نرم اما سیاه نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Remove leeks and oysters from skillet and set aside.
[ترجمه گوگل]تره فرنگی و صدف را از ماهیتابه خارج کرده و کنار بگذارید
[ترجمه ترگمان]leeks و صدف ها را از ماهی تابه بردارید و کنار بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Heat a wok or a heavy skillet over high heat.
[ترجمه گوگل]یک ووک یا یک تابه سنگین را روی حرارت زیاد گرم کنید
[ترجمه ترگمان]یک ماهی تابه داغ یا یک کتری سنگین را روی حرارت زیاد حرارت دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In the same skillet, cook the onion until wilted and browning, about 8 minutes.
[ترجمه گوگل]در همان ماهیتابه، پیاز را حدود 8 دقیقه تفت دهید تا پژمرده و قهوه ای شود
[ترجمه ترگمان]در همان ماهی تابه، پیاز را تا زمانی که wilted و قهوه ای باشد، در حدود ۸ دقیقه بپزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کتری (اسم)
pot, kettle, skillet

دیگچه (اسم)
pot, kettle, skillet

کماجدان پایه دار (اسم)
skillet

انگلیسی به انگلیسی

• frying pan, shallow metal pan used for frying
a skillet is the same as a frying pan; used in american english.

پیشنهاد کاربران

ماهیتابه دسته دار درب دار با دیواره بلند منحنی، در مقایسه با ماهیتابه معمولی که دیواره کوتاه صافی دارد و معمولا درب ندارد.
عنوان یک گروه موسیقی راک و متال مسیحی آمریکایی
frying pan ماهی تابه
skillet ماهی تابه در دار ( که عمیق تر هم هست )

بپرس