severable


معنی: جدا شدنی، تفکیک پذیر
معانی دیگر: بریدنی، قطع کردنی یا شدنی، جداکردنی یا شدنی، سوا شدنی

جمله های نمونه

1. There was all along an in severable bond between Zhou Enlai, the War of Resistance against Japan and the fighting history of the East River Column.
[ترجمه گوگل]در تمام طول مدت یک پیوند قابل گسست بین ژو انلای، جنگ مقاومت علیه ژاپن و تاریخ نبرد ستون رودخانه شرقی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]همه اینها در امتداد مرز مشترک بین ژو Enlai، جنگ مقاومت در برابر ژاپن و سابقه جنگ ستون رود شرق وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As communities define and delineate the severable development rights for their programme they should consider the maximum projected and acceptable amount of future development in their region.
[ترجمه گوگل]همانطور که جوامع حقوق توسعه قابل تفکیک را برای برنامه خود تعریف و مشخص می کنند، باید حداکثر میزان پیش بینی شده و قابل قبول توسعه آینده در منطقه خود را در نظر بگیرند
[ترجمه ترگمان]همان طور که جوامع حقوق توسعه هزاره را برای برنامه خود تعیین و تشریح می کنند، باید حداکثر میزان پیش بینی شده و قابل قبولی توسعه آینده در منطقه خود را در نظر بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The terms of this agreement are severable. The invalidity of one clause does NOT invalidate the agreement.
[ترجمه گوگل]مفاد این قرارداد قابل تفکیک است بی اعتباری یک بند، قرارداد را باطل نمی کند
[ترجمه ترگمان]شرایط این قرارداد severable است عدم اعتبار یک بند این قرارداد را تایید نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You agree the terms of this Agreement are severable.
[ترجمه گوگل]شما موافقت می کنید که شرایط این توافقنامه قابل تفکیک است
[ترجمه ترگمان]شما موافق هستید که شرایط این توافق غیر قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The terms of this agreement are severable.
[ترجمه گوگل]مفاد این قرارداد قابل تفکیک است
[ترجمه ترگمان]شرایط این قرارداد severable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The provisions of this contract of employment are severable and separate, and the unenforceability of any specific covenant shall not affect the provisions of any other covenant.
[ترجمه گوگل]مفاد این قرارداد کار قابل تفکیک و جداست و غیرقابل اجرا بودن هر عهد خاصی بر مفاد هیچ عهد دیگری تأثیری نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]مقررات این قرارداد کار severable و جداگانه است، و the هر پیمان خاص نباید بر مقررات هر پیمان دیگری تاثیر گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The provisions of this Agreement shall be deemed severable and the invalidity or unenforceability of any provision shall not affect the validity or enforceability of the other provisions.
[ترجمه گوگل]مفاد این موافقتنامه قابل تفکیک تلقی می شود و بی اعتباری یا غیرقابل اجرا بودن هر یک از مقررات بر اعتبار یا قابلیت اجرا سایر مفاد تأثیر نمی گذارد
[ترجمه ترگمان]مقررات این موافقت نامه باید severable تلقی شود و بی اعتباری و بی اعتباری هر گونه مقررات نباید بر اعتبار و اعتبار مقررات دیگر تاثیر گذار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Where delivery is made in instalments, the extent of the unpaid seller's lien depends upon whether the contract is severable.
[ترجمه گوگل]در مواردی که تحویل به صورت اقساطی انجام می شود، میزان حق حبس پرداخت نشده فروشنده بستگی به این دارد که آیا قرارداد قابل تفکیک است یا خیر
[ترجمه ترگمان]در جایی که تحویل در اقساط صورت می گیرد، میزان حبس پرداخت نشده بستگی به این دارد که آیا قرارداد بسته شده است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If the Services are to be performed by instalments, the Contract will be treated as a single contract and not severable .
[ترجمه گوگل]اگر قرار باشد خدمات به صورت اقساطی انجام شود، قرارداد به عنوان یک قرارداد واحد تلقی می شود و قابل تفکیک نیست
[ترجمه ترگمان]اگر این خدمات به صورت اقساط انجام شود، قرارداد به عنوان یک قرارداد واحد تلقی می شود و نه severable
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. SEVERABILITY . These terms and conditions shall be deemed severable.
[ترجمه گوگل]قابلیت تفکیک این شرایط و ضوابط قابل تفکیک تلقی می شوند
[ترجمه ترگمان]SEVERABILITY این شرایط و شرایط باید به عنوان severable تلقی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the event that any court shall deem any part of this Agreement to be void or unenforceable, that part shall be deemed severable and shall not affect the validity or enforceability of the remainder.
[ترجمه گوگل]در صورتی که هر دادگاهی بخشی از این موافقتنامه را باطل یا غیرقابل اجرا تشخیص دهد، آن قسمت قابل تفکیک تلقی می شود و بر اعتبار یا قابل اجرا بودن باقی مانده تأثیری نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]در صورتی که هر دادگاه هر بخشی از این قرارداد را باطل یا غیرقابل اجرا فرض کند، آن بخش به عنوان severable تلقی خواهد شد و اعتبار و اعتبار باقیمانده را تحت تاثیر قرار نخواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جدا شدنی (صفت)
detachable, separable, dissoluble, precipitant, severable

تفکیک پذیر (صفت)
separable, severable

تخصصی

[حقوق] قابل تفکیک، قابل تقسیم

انگلیسی به انگلیسی

• can be severed, can be separated, can be parted, can be cut apart

پیشنهاد کاربران

بپرس