99 1535 100 1 settle for قانع بودن (با)، راضی بودن واژه settle for در جمله های نمونه 1. I'm not going to settle for second best . [ترجمه ترگمان]برای دومین بار هم قرار نیست به این نتیجه برسم [ترجمه گوگل]من نمی خواهم برای دومین بار به توافق برسیم [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 2. He didn't see why he should settle for less. [ترجمه ترگمان]او دلیلی برای این کار نمیدید [ترجمه گوگل]او متوجه نشد که چرا باید برای کمال حل و فصل کند [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 3. In the end they had to settle for a draw. [ترجمه ترگمان]سرانجام مجبور شدند که کنار بکشند [ترجمه گوگل]در نهایت آنها مجبور بودند برای قرعه کشی مسابقه بدهند [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 4. He wants a full refund and he won't settle for anything less. [ترجمه ترگمان]اون یه بازگشت کامل می خواد و به هیچ چیز کمتر حل نمی شه [ترجمه گوگل]او می خواهد بازپرداخت کامل داشته باشد و برای چیزی کم نمی کند [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید ... معنی کلمه settle for به انگلیسی settle for• be satisfied with, be content with settle for را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران سید حسن موسوی متقی اکتفا کردن به ... راضی بودن به ... Hossain Adamzad راضی شدن Figure پذیرفتن، قانع شدن، کفایت کردن، راضی شدن علیرغم میل باطنی to accept something or someone against your own will They had to settle for the truce. Time was short and I just had to settle for you. NEVER SETTLE FOR LESS محمد settle for second best یک اصطلاح هست لطفا اونو تو دیکشنری قرار بدینبه معنی به مقام دوم راضی بودن/شدن معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها مرتضی > judicial officer دکترحسینی > white hot farimoon > throw oneself into SuperSU > Sweet move مهدی نصر > wiggle room یاسین > مدل مدیسا > مدیسا SuperSU > arctic force نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته پارسا حیدری حمیدرضا دادگر_فریمانمحمدرضا ایوبی صانعFarhooddi darkestarرهگذرA.C.EDark Light فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته پرفروغ تحسین آمیز حسرت آمیز shet نیازموده مرساد گریسته اند قوی رایی