sequester

/sɪˈkwestər//sɪˈkwestə/

معنی: جدا کردن، توقیف کردن، مصادره کردن
معانی دیگر: (به ویژه هیات داوران را طی دوران محاکمه) منزوی کردن، مجزا کردن، از نظر پنهان کردن، دنج کردن، (اموال) توقیف کردن، جدایی، تفرقه

جمله های نمونه

1. The jury is expected to be sequestered for at least two months.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود هیئت منصفه حداقل به مدت دو ماه توقیف شود
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که هیات منصفه حداقل به مدت دو ماه آزاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I found a sequestered spot at the bottom of the garden and lay down with my book.
[ترجمه گوگل]یک نقطه محصور در پایین باغ پیدا کردم و با کتابم دراز کشیدم
[ترجمه ترگمان]یک گوشه خلوت در ته باغ پیدا کردم و با کتابم دراز کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The jury were sequestered during the trial.
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه در طول دادگاه توقیف شدند
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه در طول محاکمه محبوس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Everything he owned was sequestered.
[ترجمه گوگل]هر چه داشت توقیف شد
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که در اختیار داشت، منزوی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This jury is expected to be sequestered for at least two months.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود این هیئت منصفه حداقل به مدت دو ماه توقیف شود
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که این هیات منصفه حداقل به مدت دو ماه آزاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nor did he grant the plaintiffs' request to sequester the panel until they reach a verdict.
[ترجمه گوگل]او همچنین به درخواست شاکیان مبنی بر توقیف هیئت تا رسیدن به رأی نپذیرفت
[ترجمه ترگمان]همچنین او به شاکیان درخواست جدا کردن این هیات را نداد تا این که به رای دادگاه برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Yet even when he was sequestered and suspended he still kept his privileges and immunities as an officer of Chancery.
[ترجمه گوگل]با این حال، حتی زمانی که او توقیف و تعلیق شد، همچنان امتیازات و مصونیت های خود را به عنوان افسر صدراعظم حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، حتی هنگامی که دور هم از هم نشینی بود و از حالت تعلیق در می آمد، از privileges و immunities به عنوان افسر دادگاه استفاده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is assumed that holders of other sequestered shares will now try to regain their voting rights.
[ترجمه گوگل]فرض بر این است که دارندگان سایر سهام توقیف شده اکنون تلاش خواهند کرد تا حق رای خود را به دست آورند
[ترجمه ترگمان]فرض بر این است که دارندگان سهام دور افتاده دیگر در حال حاضر تلاش خواهند کرد تا حق رای خود را به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Regular blood tests of the sequestered biospherians showed increased levels of pesticides and herbicides in their blood.
[ترجمه گوگل]آزمایش خون منظم بیوسفرین های جدا شده نشان دهنده افزایش سطح آفت کش ها و علف کش ها در خون آنها بود
[ترجمه ترگمان]تست های خون منظم the sequestered، سطح آفت کش ها و herbicides ها را در خون خود نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Stairs lead to where the children will be sequestered and it has twin beds and its own bathroom, thank goodness.
[ترجمه گوگل]پله ها به جایی منتهی می شوند که بچه ها در آنجا مستقر می شوند و خدا را شکر تخت های دو نفره و حمام اختصاصی دارد
[ترجمه ترگمان]پله ها به جایی ختم می شوند که بچه ها به آنجا می روند و دو تخت خواب دارد و دو تخت خواب دارد و حمام خودش، خدا را شکر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Lili's father was tremendously rich until the government sequestered all his property.
[ترجمه گوگل]پدر لیلی بسیار ثروتمند بود تا اینکه دولت تمام دارایی او را توقیف کرد
[ترجمه ترگمان]پدر لی لی تا زمانی که دولت تمام اموالش را دور نگه داشت، فوق العاده ثروتمند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He also rejected their requests to sequester the jury.
[ترجمه گوگل]او همچنین درخواست آنها برای توقیف هیئت منصفه را رد کرد
[ترجمه ترگمان]وی همچنین درخواست های آن ها برای جدا کردن اعضای هیات منصفه را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Barring an emergency, the jurors will not be sequestered until they begin deliberations.
[ترجمه گوگل]در صورت اضطرار، اعضای هیئت منصفه تا زمانی که بحث را آغاز نکنند، توقیف نمی شوند
[ترجمه ترگمان]به جز یک وضعیت اضطراری، هیات منصفه تا زمانی که مذاکرات را آغاز نکنند، به تعویق نمی افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Another use for the sequestering agents is to immobilize metals that might cause difficulties in processing.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از کاربردهای عوامل جداکننده بی حرکت کردن فلزاتی است که ممکن است در پردازش مشکل ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]استفاده دیگر از عوامل sequestering برای immobilize فلزات است که ممکن است موجب مشکلاتی در پردازش شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جدا کردن (فعل)
chop, cut off, disconnect, intercept, rupture, analyze, choose, part, divide, dispart, amputate, separate, unzip, detach, segregate, try, calve, select, rive, cleave, unlink, pick out, sequester, insulate, dissociate, disassociate, individuate, disunite, draw off, enisle, excide, exscind, lixiviate, uncouple, prescind, seclude, sequestrate, sever, sunder, untwist

توقیف کردن (فعل)
grab, suppress, apprehend, arrest, book, confiscate, detain, distrain, embay, seize, intern, sequester, pull in, impound, sequestrate

مصادره کردن (فعل)
requisition, confiscate, seize, escheat, sequester, expropriate

تخصصی

[حقوق] اعراض کردن از حق، تودیع کردن مال مورد اختلاف نزد شخص ثالث، مصادره کردن اموال خصوصی برای استفاده عامه، (در حقوق بین الملل) ضبط کردن اموال اتباع دشمن، شخص ثالثی که مال مورد اختلاف نزد وی تودیع می شود

انگلیسی به انگلیسی

• segregate, separate, set apart; seclude, withdraw; temporarily seize property until the settlement of a legal claim (law); seize enemy property (international law)

پیشنهاد کاربران

to keep a person or a group of people away from other people
The jury were sequestered during the trial.
۱ - جدا نگه داشتن
۱. توقیف کردن اموال به صورت موقتی تا زمانی قرض خودرا پس دهند.
۲. جدا نگه داشتن ( در ایزوله قرار دادن ) گروهی از داوران یا افراد مهم برای تصمیم گیری و حکم دادن، از این طریق تحت تاثیر بیرون قرار نمی گیرند
۳. جدا کردن مواد شیمیایی مثلا اکسیژن از کربن دی اکسید تا آلوده نشود.
به دام انداختن
در علم شیمی به معنای جداسازی هست مثل جداسازی دی اکسید کربن از هوا توسط گیاهان ، در معنای دیگه یعنی منزوی کردن ، مثل وقتی که در دادگاه ، برای عدم درز پیداکردن محتوی دادگاه ، هیئت منصفه را sequester می کنند
جدا کننده
از کار انداختن
ترسیب ( شیمی )

بپرس