98 1619 100 1 segmentation /ˌseɡmənˈteɪʃn̩/ /ˌseɡmənˈteɪʃn̩/بخش بخش بودن، بخش بخش سازی، تقسیم کردن به بخش ها یا اجزا، پاره پاره شدگی، تقسیم بچند قسمت یا قطعه، قطعه قطعه سازی بررسی کلمه segmentation اسم ( noun )• (1) تعریف: a division, or the fact of being divided, into segments.• (2) تعریف: in biology, the division of an organ or organism into equivalent parts; cell division. واژه segmentation در جمله های نمونه 1. There are two main categories of segmentation criteria. [ترجمه ترگمان]دو دسته کلی از معیارهای تقسیمبندی وجود دارد [ترجمه گوگل]دو دسته اصلی از معیارهای تقسیم بندی وجود دارد [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 2. These are variability, segmentation and operational difficulties. [ترجمه ترگمان]اینها تغییرپذیری، تقسیمبندی و مشکلات عملیاتی هستند [ترجمه گوگل]این تغییرات، تقسیم بندی و مشکلات عملیاتی است [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 3. We will also assume that perfect segmentation has taken place; there are no competing alignments of overlapping phonemes in the graph. [ترجمه ترگمان]همچنین فرض میکنیم که تقسیمبندی کامل صورتگرفته است؛ در این نمودار، هیچ همترازی رقابتی از گرههای همپوشانی کننده در گراف وجود ندارد [ترجمه گوگل]ما همچنین فرض می کنیم که تقسیم بندی کامل صورت گرفته است؛ هیچ هماهنگی رقابتی از phonemes همپوشانی در نمودار وجود ندارد [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 4. As a result segmentation of the signal into the constituent units of speech is difficult and requires knowledge of the language. ... معنی عبارات مرتبط با segmentation به فارسی segmentation cavityرجوع شود به: blastocoele | se'nnight | segment's of an insect's body | segmentation cavity | segno | sego | معنی segmentation در دیکشنری تخصصی segmentation[عمران و معماری] قطعه بندی[کامپیوتر] قطعه سازی؛ قطعه بندی[ریاضیات] عمل قطعه قطعه کردن trivial segmentation[کامپیوتر] ذخیره شدن هر قلم داده در یک قلعه مجزا | segmented bar chart | segmented block copolymers | segmented chip | Segmented fan | Segmented fans | Segmented fans | segmented member | معنی کلمه segmentation به انگلیسی segmentation• division into segments, separation into parts; division of a creature or organ into equal parts (biology); cell division (biology) segmentation را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران علیرضا طبقه بندی Morteza (در ماشینکاری) تکه تکه شدن براده حاصل از برش ماده تقی قیصری [مارکتینگ] بخشبندی، شناسایی بخشهای مختلف بازار از نظر سنی، جنسیتی، قدرت خرید، شهری یا روستایی، و مانند آنها[مهندسی] قطعهقطعه کردن، تقسیم یک کل یکپارچه به چند جزء متصل به هم معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها امین > نام کوچک چاپلین mahdi seyerahmani > cadman سید احمد > the upper extremities گل > renewable مسعود خواجه وندی > national origin hani > to drive one nuts میکا > محو چیزی شدن Alireza > Chacher in the rye نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته FarhoodنادیاسارافرجپورموسیDark Light محمد حاتمی نژادعلی باقریFigure فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته یک غازی نام کره ای لرکی فارس حسنا لر بند گران fill