sclerosis

/skləˈroʊsɪs//skləˈrəʊsɪs/

معنی: تصلب بافت، سفت شدگی بافتها
معانی دیگر: سختینگی، تصلب، سختیدگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: scleroses
مشتقات: sclerosal (adj.)
• : تعریف: a diseased condition marked by a hardening or thickening of soft tissue, as of the walls of an artery.

جمله های نمونه

1. diffuse sclerosis
سختینگی (تصلب) پراکنده،تصلب منتشر

2. Conditions such as diabetes, heart complaints, multiple sclerosis and alcoholism should be declared.
[ترجمه گوگل]شرایطی مانند دیابت، شکایات قلبی، ام اس و اعتیاد به الکل باید اعلام شود
[ترجمه ترگمان]شرایطی مانند دیابت، شکایات قلبی، sclerosis چندگانه و اعتیاد به الکل باید اعلام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Multiple sclerosis can cause facial pain indistinguishable from idiopathic trigeminal neuralgia.
[ترجمه گوگل]مولتیپل اسکلروزیس می تواند باعث درد صورت شود که از نورالژی سه قلو ایدیوپاتیک قابل تشخیص نیست
[ترجمه ترگمان]تصلب چند گانه می تواند منجر به pain صورت از idiopathic trigeminal neuralgia شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Davis etal reviewed 157 necropsy-proven cases of multiple sclerosis and found 47% of patients with a mental disturbance.
[ترجمه گوگل]Davis etal 157 مورد کالبدگشایی اثبات شده مولتیپل اسکلروزیس را بررسی کرد و 47 درصد از بیماران را با اختلال روانی یافت
[ترجمه ترگمان]دیویس etal ۱۵۷ پرونده necropsy - را بررسی کرد و ۴۷ درصد بیماران را با اختلال ذهنی یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Records of patients with multiple sclerosis were selected as a neurological comparison group.
[ترجمه گوگل]سوابق بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به عنوان گروه مقایسه عصبی انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]سوابق بیماران مبتلا به sclerosis چندگانه به عنوان یک گروه مقایسه عصبی انتخاب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Voice over Multiple Sclerosis is a nervous condition brought about by the destruction of blood vessels in the brain.
[ترجمه گوگل]صدای بیش از مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری عصبی است که در اثر تخریب رگ های خونی در مغز ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]صدای بر روی چند Sclerosis یک وضعیت عصبی است که در اثر تخریب رگ های خونی در مغز به وجود آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As she suspected, the women with sclerosis had 20 times more fetal cells in their blood than those without the disease.
[ترجمه گوگل]همانطور که او مشکوک بود، زنان مبتلا به اسکلروز 20 برابر بیشتر از زنان بدون این بیماری سلول های جنینی در خون خود داشتند
[ترجمه ترگمان]همانطور که او حدس می زد، زنان مبتلا به اسکلروز ۲۰ ۲۰ برابر بیشتر از سلول های جنینی خود را در خون خود داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Multiple Sclerosis Society said that it may seek a judicial review if the decision is upheld.
[ترجمه گوگل]انجمن مولتیپل اسکلروزیس گفت که در صورت تایید این تصمیم ممکن است به دنبال بررسی قضایی باشد
[ترجمه ترگمان]جامعه چند Sclerosis گفت که در صورت تایید این تصمیم، ممکن است به دنبال بازبینی قضایی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Two women with multiple sclerosis, including a 51-year-old Oceanside resident, were found dead in Detroit-area hotels yesterday.
[ترجمه گوگل]دو زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس، از جمله یک 51 ساله ساکن اوشن ساید، دیروز در هتل های منطقه دیترویت جسد پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]دیروز دو زن مبتلا به اسکلروز چندگانه، از جمله یک ساکن ۵۱ ساله Oceanside، دیروز در هتل های دترویت واقع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The woman suffered from multiple sclerosis, Fieger said.
[ترجمه گوگل]فیگر گفت که این زن از بیماری ام اس رنج می برد
[ترجمه ترگمان]Fieger گفت که این زن از sclerosis چند گانه رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Like arthritis, multiple sclerosis and diabetes, lupus is a disease of the immune system gone awry.
[ترجمه گوگل]مانند آرتریت، مولتیپل اسکلروزیس و دیابت، لوپوس نیز یک بیماری سیستم ایمنی است که از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]مثل ورم مفاصل، اسکلروز چندگانه و دیابت، lupus یک بیماری از سیستم ایمنی است که غلط از بین رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But then du Pre was stricken with multiple sclerosis and the fairytale quickly unravelled.
[ترجمه گوگل]اما پس از آن دو پر به بیماری ام اس مبتلا شد و داستان پریان به سرعت آشکار شد
[ترجمه ترگمان]اما بعد از آن، دو اسکلروز چندگانه و the به سرعت سر و کار پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This damages the liver leading to sclerosis and scarring.
[ترجمه گوگل]این به کبد آسیب می رساند که منجر به اسکلروز و اسکار می شود
[ترجمه ترگمان]این باعث آسیب کبد به sclerosis و زخم شدن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She died in 1946 with disseminated sclerosis.
[ترجمه گوگل]او در سال 1946 بر اثر اسکلروز منتشر درگذشت
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۹۴۶ با sclerosis disseminated درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تصلب بافت (اسم)
sclerosis

سفت شدگی بافتها (اسم)
sclerosis

انگلیسی به انگلیسی

• abnormal hardening of body tissue (medicine); hardening of plant tissues or cell walls (botany)
sclerosis is a disease in which the tissue in a part of your body becomes abnormally hard; a medical term.

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] اسکلروز: سفت شدگی بافت
Multiple Sclerosis
مولتیپل اسکلروزیس یا به صورت مخفف MS که در فارس به بیماری �ام اس� شناخته می شود.
کرختی
sclerosis ( اَرتاپزشکی )
واژه مصوب: سختاک
تعریف: ورم یا التهاب مزمن در اعضای مختلف بدن مانند عروق خونی یا استخوان که به پیدایش جوشگاه منجر می شود و در استخوان به کلفت شدن مادۀ استخوانی می انجامد |||متـ . تصلب
سفت شدگی
سخت شدن دیواره ی رگها
تصلب شرایین
سخت شدن دیواره رگها
صلب یا سخت شدن شریانهای
سفت شدگی بافت
بافت سفت شدگی/سخت شدگی/ناکشسانی
سفت شدگی/سخت شدگی/ناکشسانی بافت

بپرس