sadism

/ˈseɪˌdɪzəm//ˈseɪdɪzəm/

معنی: بی رحمی
معانی دیگر: (روان شناسی)، (لذت جنسی ناشی از آزار دادن یا تسلط بر شریک جنسی) آزارگری جنسی، سادیسم، نوعی انحراف جنسی که شخص در اثر ان از ازار دادن لذت میبرد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: sadistic (adj.), sadistically (adv.), sadist (n.)
(1) تعریف: a psychiatric disorder in which sexual pleasure is derived from inflicting pain or humiliation, or from watching suffering.

(2) تعریف: extreme or depraved cruelty.

جمله های نمونه

1. Psychoanalysts tend to regard both sadism and masochism as arising from childhood deprivation.
[ترجمه گوگل]روانکاوان تمایل دارند هر دو سادیسم و ​​مازوخیسم را ناشی از محرومیت دوران کودکی بدانند
[ترجمه ترگمان]psychoanalysts تمایل دارند هر دو sadism و masochism را به عنوان ناشی از محرومیت از دوران کودکی در نظر بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There's a streak of sadism in his nature.
[ترجمه گوگل]رگه‌ای از سادیسم در طبیعت او وجود دارد
[ترجمه ترگمان] یه رگه \"نیکی\" تو ذات - ش هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She could not suffer his husband's sadism.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست سادیسم شوهرش را تحمل کند
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست جنون شوهرش را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There seemed to be an element of sadism in the training regime.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید عنصری از سادیسم در رژیم آموزشی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که یک عنصر of در رژیم آموزشی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. More subtly there is the unctuous sadism of money and of social rank.
[ترجمه گوگل]به طور ظریف تر، سادیسم نادرست پول و رتبه اجتماعی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در آنجا به طرز نامحسوسی the unctuous از پول و مقام اجتماعی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Not a matter of sadism but rather convenience, as there were neither contingencies nor facilities for prisoners here.
[ترجمه گوگل]موضوع سادیسم نیست، بلکه راحت است، زیرا در اینجا نه شرایط اضطراری و نه امکاناتی برای زندانیان وجود داشت
[ترجمه ترگمان]به نظر من که در اینجا نه a و نه تسهیلات برای زندانیان در اینجا وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. True, there were still plenty of pockets of sadism where the whip and the birch were freely used.
[ترجمه گوگل]درست است، هنوز تعداد زیادی جیب سادیسم وجود داشت که در آن شلاق و توس آزادانه استفاده می شد
[ترجمه ترگمان]درست است که هنوز هم جیب های بزرگی داشتند که تازیانه و ترکه به راحتی مورد استفاده قرار می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Compared to his adulthood of sadism, cruelty and murder, his childhood of abuse and rejection looks benign.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با بزرگسالی سادیسم، ظلم و قتل، دوران کودکی آزار و طرد او خوش‌خیم به نظر می‌رسد
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با بزرگسالی اش، ظلم و ستم و قتل، دوران کودکی سو استفاده و طرد وی بی خطر به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. From the taint of sadism, the hint of superiority, the woman evidently wanted her to fail.
[ترجمه گوگل]زن از رنگ سادیسم، نشانه برتری، آشکارا می خواست که او شکست بخورد
[ترجمه ترگمان]از ای نرو آن زن که ظاهرا میل داشت او را شکست دهد،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is a streak of sadism in his performance which leads us to expect an answering streak of masochism in Katherine.
[ترجمه گوگل]رگه‌ای از سادیسم در اجرای او وجود دارد که ما را وادار می‌کند در کاترین انتظار پاسخگویی از مازوخیسم را داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]یک رگه بازی در عملکرد او وجود دارد که ما را به انتظار پاسخ به streak خود در کاترین می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He looked grim as he recalled the sadism of the prison guards.
[ترجمه گوگل]زمانی که سادیسم نگهبانان زندان را به یاد می آورد، او عبوس به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]قیافه عبوس نگهبانان زندان را به یاد آورد، عبوس به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sadism may stem from a desire to dominate.
[ترجمه گوگل]سادیسم ممکن است ناشی از میل به تسلط باشد
[ترجمه ترگمان]ممکن است sadism از تمایل به چیره شدن جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This scene was criticised for its accusation of sadism by the Viet Cong in a form which was unsupported by any evidence.
[ترجمه گوگل]این صحنه به دلیل اتهام سادیسم توسط ویت کنگ به شکلی مورد انتقاد قرار گرفت که با هیچ مدرکی تأیید نشد
[ترجمه ترگمان]این صحنه به خاطر اتهام its توسط the به شکلی که هیچ مدرکی پشتیبانی نشده بود مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This would make the link between sadism and masochism more clear.
[ترجمه گوگل]این امر ارتباط بین سادیسم و ​​مازوخیسم را واضح تر می کند
[ترجمه ترگمان]این باعث می شود که پیوند بین sadism و masochism واضح تر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی رحمی (اسم)
brutality, atrocity, savagery, barbarity, inclemency, sadism

تخصصی

[بهداشت] آزارگری

انگلیسی به انگلیسی

• derivation of pleasure from the suffering of others; sexual perversion in which a person attains sexual pleasure by causing pain to his partner (psychiatry)
sadism is behaviour in which a person gets pleasure from hurting other people and making them suffer.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : sadden
✅️ اسم ( noun ) : sadness / sadism / sadist
✅️ صفت ( adjective ) : sad / sadistic
✅️ قید ( adverb ) : sadly / sadistically
sadism ( پزشکی )
واژه مصوب: دگرآزاری
تعریف: اختلالی که در آن فرد از آزار دادن یا تفکر راجع به آزار دادن دیگران لذت برد
آزارگرایی ، آزاررسانی

بپرس