saintly

/ˈseɪntli//ˈseɪntli/

وابسته به یا سزاوار شخص مقدس، مقدسانه، ولی صفت، پیر صفت، دین دار، درخورمقدسین واولیاء

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: saintlier, saintliest
مشتقات: saintliness (n.)
• : تعریف: befitting a saint.
مترادف: beatific, holy, immaculate, sainted
متضاد: ungodly
مشابه: angelic, godly, incorruptible, innocent, pious, sinless, virtuous

- his saintly behavior
[ترجمه گوگل] رفتار مقدس او
[ترجمه ترگمان] رفتار saintly
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She led a saintly and blameless life.
[ترجمه گوگل]او زندگی مقدس و بی عیب و نقصی داشت
[ترجمه ترگمان]او زندگی مقدسی و blameless را رهبری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She has been saintly in her self-restraint.
[ترجمه گوگل]او در خویشتنداری خود مقدس بوده است
[ترجمه ترگمان] اون تو دفاع از خودش مقدس بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her saintly manner concealed a devious mind.
[ترجمه گوگل]رفتار مقدس او ذهن فریبنده را پنهان می کرد
[ترجمه ترگمان]رفتار saintly ذهن او را پنهان کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This might seem excessively saintly and magnanimous.
[ترجمه گوگل]این ممکن است بیش از حد مقدس و بزرگوارانه به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]این ممکن است خیلی زیبا و بزرگوار به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was a simple, loving and saintly woman.
[ترجمه گوگل]او زنی ساده، دوست داشتنی و مقدس بود
[ترجمه ترگمان]او زنی ساده، دوست داشتنی و مقدس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I am not in danger of becoming too saintly, as you well know.
[ترجمه گوگل]همانطور که شما خوب می دانید من در خطر این نیستم که خیلی مقدس شوم
[ترجمه ترگمان]همان طور که خودتان می دانید، من هم در معرض خطر نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She looked into his saintly long-lashed eyes.
[ترجمه گوگل]او به چشمان مژه بلند مقدس او نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]او به چشمان سیاه و بلند او نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fergus, beautiful and saintly as a baby, grows up to be a wild young man of great charm.
[ترجمه گوگل]فرگوس، زیبا و مقدس در کودکی، بزرگ می شود تا یک مرد جوان وحشی با جذابیت زیاد باشد
[ترجمه ترگمان] فرگس \"، زیبا و مقدس مثل یه بچه بزرگ میشه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One of the more saintly characters of the first half of the century was Mary Sherwood.
[ترجمه گوگل]یکی از شخصیت‌های مقدس‌تر در نیمه اول قرن، مری شروود بود
[ترجمه ترگمان]یکی از the more نیمه اول قرن، ماری شروود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Even the most saintly of people would drift towards complacency and arrogance after such a long period.
[ترجمه گوگل]حتی مقدس ترین مردم نیز پس از مدتی طولانی به سمت خودپسندی و تکبر سوق خواهند یافت
[ترجمه ترگمان]حتی the مردم بعد از این مدت طولانی نسبت به خود مغرور و مغرور عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nowadays we live in less saintly times and I long for some one to help me with my ironing.
[ترجمه گوگل]این روزها در زمان های کمتر مقدسی زندگی می کنیم و آرزو دارم کسی در اتو کردن به من کمک کند
[ترجمه ترگمان]امروز در کم تر از یک روز مقدس زندگی می کنیم و خیلی وقت است که کسی به من کمک کند تا ironing را اتو کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The saintly abbess spent several fruitful years in that convent, the recipient of extraordinary mystical favors.
[ترجمه گوگل]صومعه مقدس چندین سال پربار را در آن صومعه سپری کرد، که عنایات عرفانی فوق العاده ای دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]رئیسه دیر مقدس چندین سال پرثمر در آن صومعه گذراند، و گیرنده الطاف اسرار آمیز فوق العاده ای بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At its most saintly the religious life offered a much more functional view.
[ترجمه گوگل]در مقدس ترین حالت، زندگی مذهبی دیدگاه بسیار کاربردی تری ارائه می داد
[ترجمه ترگمان]در اوج its، زندگی مذهبی دیدگاه بسیار کاربردی تری را ارایه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The saintly Vicar of Keyingham, Philip of Beverley, who did much for local clergy, was venerated as a saint.
[ترجمه گوگل]جانشین مقدس کینگهام، فیلیپ بورلی، که کارهای زیادی برای روحانیون محلی انجام داد، به عنوان یک مقدس مورد احترام قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]کشیش کلیسای مسیحی، فیلیپ of، که برای روحانیان کلیسا کار زیادی کرده بود، به عنوان یک مقدس تقدیس شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We are mad unless we are saintly, saintly only as we soar above madness.
[ترجمه گوگل]ما دیوانه هستیم، مگر اینکه مقدس باشیم، تنها زمانی که از جنون اوج می گیریم، مقدس هستیم
[ترجمه ترگمان]ما دیوانه ایم مگر اینکه ما مقدس باشیم، فقط به خاطر این که ما بالاتر از دیوانگی هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to a saint; appropriate for a saint; holy, sacred, hallowed
a saintly person behaves in a very good or holy way.

پیشنهاد کاربران

مقدس گونه
مقدس وار
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : saint / sainthood / saintliness
✅️ صفت ( adjective ) : sainted / saintly
✅️ قید ( adverb ) : _
پرهیزگار
درستکار، پاکدامن
* دقت شود که صفت است نه قید

بپرس