1. She moved nearer, her long silk skirt rustling around her.
[ترجمه گوگل]نزدیکتر شد و دامن بلند ابریشمیاش دورش خش خش میزد
[ترجمه ترگمان]او نزدیک تر شد و دامن بلندش را به صدا در آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او نزدیک تر شد و دامن بلندش را به صدا در آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We, the rustling leaves, have a voice that answers the storms, but who are you so silent " I am a mere flower.
[ترجمه گوگل]ما، برگ های خش خش، صدایی داریم که طوفان ها را جواب می دهد، اما تو کی هستی که اینقدر ساکتی: من یک گل محضم
[ترجمه ترگمان]ما، صدای خش خش برگ ها، صدایی می شنوم که طوفان ها را جواب می دهد، اما شما که انقدر ساکت هستید من فقط یک گل هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما، صدای خش خش برگ ها، صدایی می شنوم که طوفان ها را جواب می دهد، اما شما که انقدر ساکت هستید من فقط یک گل هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Agitation of the leaves in the breeze made rustling sound.
[ترجمه گوگل]تکان دادن برگ ها در نسیم صدای خش خش ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]آشوب برگ ها به صدا در می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آشوب برگ ها به صدا در می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I could hear rustling in the bushes.
[ترجمه گوگل]صدای خش خش را در بوته ها می شنیدم
[ترجمه ترگمان]صدای خش خشی از میان بوته ها شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صدای خش خشی از میان بوته ها شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Did you hear something rustling through the bushes?
[ترجمه گوگل]صدای خش خش در میان بوته ها را شنیدی؟
[ترجمه ترگمان]صدای خش خشی از لای بوته ها شنیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صدای خش خشی از لای بوته ها شنیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A small animal was making rustling noises among the leaves.
[ترجمه گوگل]حیوان کوچکی در میان برگ ها صداهای خش خش می داد
[ترجمه ترگمان]یک حیوان کوچک در میان برگ ها سر و صدا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک حیوان کوچک در میان برگ ها سر و صدا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I heard someone rustling the papers in my office.
[ترجمه گوگل]صدای خش خش کاغذهای دفترم را شنیدم
[ترجمه ترگمان] شنیدم یکی تو دفتر من کاغذها رو به هم زده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شنیدم یکی تو دفتر من کاغذها رو به هم زده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They caught him rustling cattle in their farmyard.
[ترجمه گوگل]آنها او را در حال خش خش گاو در حیاط مزرعه خود گرفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها او را در حیاط طویله به صدا در می آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها او را در حیاط طویله به صدا در می آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The wind set the trees rustling.
[ترجمه گوگل]باد درختان را خش خش می کرد
[ترجمه ترگمان]باد درختان را به صدا درمی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باد درختان را به صدا درمی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They have been busy rustling up new business.
[ترجمه گوگل]آنها مشغول خش خش کردن کسب و کار جدید بوده اند
[ترجمه ترگمان] سرشون شلوغ بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سرشون شلوغ بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Several hundred acres of rustling, wind-blown grass swept over our feet and under scattered oak trees.
[ترجمه گوگل]صدها جریب علف خش خش و باد وزیده روی پاهای ما و زیر درختان بلوط پراکنده کشیده شد
[ترجمه ترگمان]چند صد جریب زمین با صدای خش خش و باد که از زمین بلند می شد و زیر درختان بلوط پراکنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چند صد جریب زمین با صدای خش خش و باد که از زمین بلند می شد و زیر درختان بلوط پراکنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Then Mum came rustling down the stairs in her almost-new taffeta dress with its leg o' mutton sleeves.
[ترجمه گوگل]سپس مامان با لباس تقریباً جدید تافته با آستینهای گوشت گوسفندی از پلهها خشخش میکرد
[ترجمه ترگمان]در این موقع مامان با پیراهنی از پارچه تافته خود که پاچه شلوارش را پوشانده بود، از پله ها پایین آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در این موقع مامان با پیراهنی از پارچه تافته خود که پاچه شلوارش را پوشانده بود، از پله ها پایین آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The coughing, the rustling of the newspapers, the rasp of coat buttons on table or chair exasperated his brooding.
[ترجمه گوگل]سرفه، خشخش روزنامهها، صدای دگمههای کت روی میز یا صندلی، غوغای او را خشمگین میکرد
[ترجمه ترگمان]سرفه، صدای خش خش روزنامه ها، صدای سوهان درآوردن دکمه های کت و صندلی روی میز یا صندلی در فکر فرورفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سرفه، صدای خش خش روزنامه ها، صدای سوهان درآوردن دکمه های کت و صندلی روی میز یا صندلی در فکر فرورفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. My heart sounds like corn leaves rustling in the wind.
[ترجمه گوگل]صدای قلبم مانند خش خش برگ های ذرت در باد است
[ترجمه ترگمان]صدای خش خش برگ ها در باد به گوش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صدای خش خش برگ ها در باد به گوش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید