rustling

/ˈrʌslɪŋ//ˈrʌslɪŋ/

جمله های نمونه

1. She moved nearer, her long silk skirt rustling around her.
[ترجمه گوگل]نزدیک‌تر شد و دامن بلند ابریشمی‌اش دورش خش خش می‌زد
[ترجمه ترگمان]او نزدیک تر شد و دامن بلندش را به صدا در آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We, the rustling leaves, have a voice that answers the storms, but who are you so silent " I am a mere flower.
[ترجمه گوگل]ما، برگ های خش خش، صدایی داریم که طوفان ها را جواب می دهد، اما تو کی هستی که اینقدر ساکتی: من یک گل محضم
[ترجمه ترگمان]ما، صدای خش خش برگ ها، صدایی می شنوم که طوفان ها را جواب می دهد، اما شما که انقدر ساکت هستید من فقط یک گل هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Agitation of the leaves in the breeze made rustling sound.
[ترجمه گوگل]تکان دادن برگ ها در نسیم صدای خش خش ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]آشوب برگ ها به صدا در می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I could hear rustling in the bushes.
[ترجمه گوگل]صدای خش خش را در بوته ها می شنیدم
[ترجمه ترگمان]صدای خش خشی از میان بوته ها شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Did you hear something rustling through the bushes?
[ترجمه گوگل]صدای خش خش در میان بوته ها را شنیدی؟
[ترجمه ترگمان]صدای خش خشی از لای بوته ها شنیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A small animal was making rustling noises among the leaves.
[ترجمه گوگل]حیوان کوچکی در میان برگ ها صداهای خش خش می داد
[ترجمه ترگمان]یک حیوان کوچک در میان برگ ها سر و صدا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I heard someone rustling the papers in my office.
[ترجمه گوگل]صدای خش خش کاغذهای دفترم را شنیدم
[ترجمه ترگمان] شنیدم یکی تو دفتر من کاغذها رو به هم زده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They caught him rustling cattle in their farmyard.
[ترجمه گوگل]آنها او را در حال خش خش گاو در حیاط مزرعه خود گرفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها او را در حیاط طویله به صدا در می آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The wind set the trees rustling.
[ترجمه گوگل]باد درختان را خش خش می کرد
[ترجمه ترگمان]باد درختان را به صدا درمی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They have been busy rustling up new business.
[ترجمه گوگل]آنها مشغول خش خش کردن کسب و کار جدید بوده اند
[ترجمه ترگمان] سرشون شلوغ بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Several hundred acres of rustling, wind-blown grass swept over our feet and under scattered oak trees.
[ترجمه گوگل]صدها جریب علف خش خش و باد وزیده روی پاهای ما و زیر درختان بلوط پراکنده کشیده شد
[ترجمه ترگمان]چند صد جریب زمین با صدای خش خش و باد که از زمین بلند می شد و زیر درختان بلوط پراکنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Then Mum came rustling down the stairs in her almost-new taffeta dress with its leg o' mutton sleeves.
[ترجمه گوگل]سپس مامان با لباس تقریباً جدید تافته با آستین‌های گوشت گوسفندی از پله‌ها خش‌خش می‌کرد
[ترجمه ترگمان]در این موقع مامان با پیراهنی از پارچه تافته خود که پاچه شلوارش را پوشانده بود، از پله ها پایین آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The coughing, the rustling of the newspapers, the rasp of coat buttons on table or chair exasperated his brooding.
[ترجمه گوگل]سرفه، خش‌خش روزنامه‌ها، صدای دگمه‌های کت روی میز یا صندلی، غوغای او را خشمگین می‌کرد
[ترجمه ترگمان]سرفه، صدای خش خش روزنامه ها، صدای سوهان درآوردن دکمه های کت و صندلی روی میز یا صندلی در فکر فرورفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My heart sounds like corn leaves rustling in the wind.
[ترجمه گوگل]صدای قلبم مانند خش خش برگ های ذرت در باد است
[ترجمه ترگمان]صدای خش خش برگ ها در باد به گوش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act of producing a soft sound like that of wind blowing through leaves; act of stealing cattle

پیشنهاد کاربران

مشخصات صدای خش خش برگ ها زیر پا
۱. خش خش، صدا، صدای خش خش ۲. دام دزدی. دزدی دام، دام زنی. اسب دزدی. دزدی اسب. اسب زنی

بپرس