russet

/ˈrəsət//ˈrʌsɪt/

معنی: حنایی، سیب قرمز زمستانی، سنجابی، زبر، خرمایی
معانی دیگر: قهوه ای مایل به زرد یا قرمز، (سابقا برای جامه ی روستاییان به کار می رفت) پارچه ی زبر پشمی (معمولا به رنگ قهوه ای)، سیب زمستانی (که پوست زبر و لک دار دارد)، روستایی، ضخیم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a reddish or yellowish brown color.

(2) تعریف: a coarse, reddish brown homespun cloth, formerly used for clothing.

(3) تعریف: a variety of apple having rough mottled skin, which ripens in the autumn.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to the color russet.

جمله های نمونه

1. The small russet cones of red spruce are borne only near the tip of the crown.
[ترجمه گوگل]مخروط های کوچک صنوبر قرمز تنها در نزدیکی نوک تاج قرار دارند
[ترجمه ترگمان]میوه های سرخ و خرمایی رنگی که صنوبر قرمز دارند، تنها در نزدیکی نوک تاج به دست می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her eyes plunged to a russet flecked deep green when she talked about him.
[ترجمه گوگل]وقتی در مورد او صحبت می‌کرد، چشمانش به رنگ سبز تیره‌ای افتاد
[ترجمه ترگمان]وقتی راجع به او صحبت می کرد، چشمانش به رنگ حنایی رنگ سبز رنگی سرازیر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Norfolk Royal Russet is a new apple with rich flavour and scent.
[ترجمه گوگل]Norfolk Royal Russet یک سیب جدید با طعم و رایحه غنی است
[ترجمه ترگمان]Russet رویال Norfolk یک سیب جدید با طعم و بوی غنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He had others in his grizzled russet tonsure, dropped from the higher branches as the wind stirred them.
[ترجمه گوگل]او افراد دیگری را در شن و ماسه سرخ‌شده‌اش داشت که با تکان دادن باد از شاخه‌های بالاتر پایین می‌آمدند
[ترجمه ترگمان]او بقیه را در سر تراشیده خود داشت و از شاخه های بلندتر که باد آن ها را تکان می داد پایین انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Russet and grey still prevail in the recently gale-thrashed boughs.
[ترجمه گوگل]در شاخه هایی که اخیراً کوبیده شده اند، روست و خاکستری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]باد و خاکستری رنگ هنوز بر شاخه های بید کتک می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In russet gown and apron blue.
[ترجمه گوگل]با لباس مجلسی و پیشبند آبی
[ترجمه ترگمان]با پیراهن ضخیم و پیش بند آبی رنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The dogwood bud, pale green is inlaid with russet markings.
[ترجمه گوگل]غنچه سگک به رنگ سبز کم رنگ با علامت های زنگ زده منبت کاری شده است
[ترجمه ترگمان]غنچه dogwood که سبز کم رنگ از رنگ های زرد پوشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We are a wholly owned subsidiary of Russet Homes, a non - profit distributing Registered Social Landlord.
[ترجمه گوگل]ما یک شرکت تابعه کاملاً متعلق به Russet Homes هستیم، یک مالک اجتماعی ثبت شده توزیع کننده غیرانتفاعی
[ترجمه ترگمان]ما یک تابع کاملا متعلق به Russet خانه، یک شرکت توزیع غیر انتفاعی است که دارای حق توزیع غیر انتفاعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You can choose Heirloom or Russet or Sunset.
[ترجمه گوگل]می توانید Heirloom یا Russet یا Sunset را انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]می توانید heirloom یا Russet را انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The whole countryside glowed with the russet tints of autumn.
[ترجمه گوگل]تمام حومه شهر با رنگ‌های رنگارنگ پاییز می‌درخشید
[ترجمه ترگمان]سراسر شهر با رنگ های حنایی رنگ پاییز می درخشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I like to collect russet autumn leaves.
[ترجمه گوگل]من دوست دارم برگ های پاییزی را جمع کنم
[ترجمه ترگمان]دوست دارم برگ های حنایی رنگ را جمع کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The red fox was named for it's russet pelt.
[ترجمه گوگل]روباه قرمز به خاطر پوسته‌ی زنگی آن نامگذاری شد
[ترجمه ترگمان]روباه قرمز به خاطر پوستین russet نام گذاری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Non - russet sprouts can arise from completely russet apples.
[ترجمه گوگل]جوانه های غیر زنگ زده می توانند از سیب های کاملاً زنگ زده ایجاد شوند
[ترجمه ترگمان]جوانه های Non می توانند از سیب های سرخ به طور کامل بوجود آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She had russet curls.
[ترجمه shoko] او موهای فرفری خرمایی رنگ داشت
|
[ترجمه گوگل]او فرهای زنگ زده داشت
[ترجمه ترگمان]موهای حنایی رنگ داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حنایی (اسم)
russet

سیب قرمز زمستانی (اسم)
russet

سنجابی (صفت)
russet

زبر (صفت)
rough, coarse, prickly, stark, stubby, bristly, scaly, ragged, russet, shaggy, coarse-grained, scabrous, stubbly

خرمایی (صفت)
brown, chestnut, russet

تخصصی

[نساجی] حنائی رنگ

انگلیسی به انگلیسی

• reddish-brown or yellowish-brown color; coarse reddish-brown homespun fabric; variety of apple with a tough reddish-brown skin
russet means reddish-brown in colour; a literary word.

پیشنهاد کاربران

بپرس