rurality


زندگی روستایی

جمله های نمونه

1. Telecommunications could erase all these indicators of rurality.
[ترجمه گوگل]مخابرات می تواند همه این شاخص های روستایی را پاک کند
[ترجمه ترگمان]مخابرات می تواند تمامی این شاخص ها را از rurality پاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The incredible view of rurality is waiting the convergence of various advanced factors and elements to jointly write down the splendid chapter of human beings of challenging the future.
[ترجمه گوگل]چشم انداز باورنکردنی روستایی در انتظار همگرایی عوامل و عناصر پیشرفته مختلف است تا به طور مشترک فصل پر زرق و برق انسان ها از به چالش کشیدن آینده را بنویسند
[ترجمه ترگمان]دیدگاه باورنکردنی of در انتظار هم گرایی عوامل و عناصر پیشرفته مختلف است تا بخش باشکوهی از انسان ها را به چالش بکشد تا آینده را به چالش بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The rurality of the small village I am living is very beautiful.
[ترجمه گوگل]روستایی روستای کوچکی که من زندگی می کنم بسیار زیباست
[ترجمه ترگمان]The روستای کوچکی که در آن زندگی می کنم بسیار زیبا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Except husbandry and rurality, what else is conversed in the prerequisite of the content; the meter or rhymes of poem is not subject to the coming spring rain.
[ترجمه گوگل]جز دامداری و روستایی، در پیش نیاز مطالب چه چیز دیگری مطرح می شود; متر یا قافیه شعر تابع باران بهاری نیست
[ترجمه ترگمان]بجز کشاورزی و rurality، چه چیز دیگری در پیش نیاز راضی کردن محتوا صحبت می کند؛ متر یا rhymes شعر تابع باران بهار آتی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The heterogeneity of the rurality and urbanity is clear-cutly presented in the great fission of knowledge status between the rural and the urban due to the reformation of educational system.
[ترجمه گوگل]ناهمگونی روستایی و شهرنشینی در شکاف بزرگ وضعیت دانش بین روستایی و شهری ناشی از اصلاح نظام آموزشی به وضوح نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]عدم تجانس ادب و ادب، واضح است - که در شکافت بزرگ وضعیت دانش بین مناطق روستایی و شهری به دلیل اصلاح سیستم آموزشی ارائه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Pane, design and tweed still are the mainstream, rurality is another kind of choice.
[ترجمه گوگل]پنل، طراحی و توید همچنان جریان اصلی هستند، روستایی بودن نوع دیگری از انتخاب است
[ترجمه ترگمان]قاب، طراحی و tweed هنوز جریان اصلی هستند، rurality نوع دیگری از انتخاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The townspeople are attracted by charming and gentle rurality scene, rural culture breath, fresh vegetable and fruit, local rustic life .
[ترجمه گوگل]مردم شهر با صحنه روستایی جذاب و ملایم، نفس فرهنگ روستایی، سبزیجات و میوه های تازه، زندگی روستایی محلی جذب می شوند
[ترجمه ترگمان]مردم شهر مجذوب صحنه ای زیبا و آرام، نفس فرهنگی روستایی، سبزیجات تازه و میوه و زندگی روستایی محلی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The problems of rurality appear to be intractable.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد مشکلات روستایی حل نشدنی است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که مشکلات rurality رام نشدنی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As the biggest selling point, the feature of rurality make rural tourism be developing prosperously.
[ترجمه گوگل]ویژگی روستایی بودن به عنوان بزرگترین نقطه فروش باعث می شود گردشگری روستایی با رونق توسعه یابد
[ترجمه ترگمان]به عنوان بزرگ ترین نقطه فروش، ویژگی of باعث می شود که گردشگری روستایی به خوبی در حال توسعه شما باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The scenic spot emphasizes the rurality and agriculture zoology with a theme of naturalness .
[ترجمه گوگل]این نقطه دیدنی بر روستایی و جانورشناسی کشاورزی با موضوع طبیعی بودن تأکید دارد
[ترجمه ترگمان]این نقطه زیبا بر جانورشناسی و کشاورزی با موضوع طبیعی بودن آن تاکید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Besides, the rurality in such kind of tourism was emphasized and the rural industry tourism was supposed to be integrated into the general system of rural tourism.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، روستایی بودن در این نوع گردشگری مورد تاکید قرار گرفت و قرار بود گردشگری صنعتی روستایی در سیستم کلی گردشگری روستایی ادغام شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، the در چنین نوع گردشگری مورد تاکید قرار گرفت و صنعت گردشگری روستایی می بایست در نظام کلی گردشگری روستایی ادغام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The western line is characterized by Ming and Qing style ancient villages and rurality, northern line ecological landscape and western line natural scenery.
[ترجمه گوگل]خط غربی با روستاهای باستانی و روستایی به سبک مینگ و چینگ، چشم انداز بوم شناختی خط شمالی و مناظر طبیعی خط غربی مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]خط غربی با سبک مینگ و کینگ در روستاهای باستانی و rurality، مناظر اکولوژیکی خط شمالی و مناظر طبیعی غربی مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Based on the long term data(1964-199 of a comparison observation between Jinghong city and rurality, the effects of development of Jinghong city on climate are studied.
[ترجمه گوگل]بر اساس داده‌های بلندمدت (1964-1999) از مشاهده مقایسه‌ای بین شهر Jinghong و روستایی، اثرات توسعه شهر Jinghong بر اقلیم مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]براساس داده های بلند مدت (۱۹۶۴ - ۱۹۹ مورد از مشاهدات مقایسه بین شهر Jinghong و rurality، اثرات توسعه شهر Jinghong بر روی آب و هوا مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Luxuriant diversifications on door's surface comprise many styles as contracted and rurality in new euro - taste, REDA.
[ترجمه گوگل]تنوع مجلل در سطح درب شامل بسیاری از سبک ها به عنوان انقباض و روستایی در یورو - طعم جدید، REDA است
[ترجمه ترگمان]luxuriant diversifications در سطح در بسیاری از سبک ها را به عنوان contracted و rurality در سلیقه جدید یورو شامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس