runt

/rʌnt//rʌnt/

معنی: خپله، کبوتر خانگی درشت، گاو ماده کوچک
معانی دیگر: (گیاه یا جانور یا انسان) کم رشد، ریزه پیزه، کوتوله، فسقلی، رشد نکرده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an undersized or stunted animal, esp. the smallest of a litter, as of pigs or dogs.
مشابه: scrub

(2) تعریف: an undersized person.
مشابه: scrub

جمله های نمونه

1. Animals reject the runt of the litter.
[ترجمه آسا مهرابی] حیوانات کوچک ترین نوزاد را ( که امکان زنده ماندن ندارد ) پس می زدند ( the litter به گروهی از نوزادان تازه متولد شده در پستانداران گفته میشود ومعنی runt ضعیفترین تنهاست که امکان زنده ماندنش کم باشد )
|
[ترجمه گوگل]حیوانات ریزش بستر را رد می کنند
[ترجمه ترگمان]حیوانات the زباله را رد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was even worse off than you were, runt.
[ترجمه گوگل]او حتی بدتر از تو بود، فرار کن
[ترجمه ترگمان]اون حتی از تو هم بدتر بود، کوتوله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was the runt of the family, and the last born.
[ترجمه گوگل]او مرد خانواده و آخرین متولد شد
[ترجمه ترگمان]، اون کوتوله خانواده بود و آخرین بار متولد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Miguel looked at him a moment, the tiny runt with the eyes gleaming and the face all radiant with boy.
[ترجمه گوگل]میگل لحظه‌ای به او نگاه کرد، رگ‌های ریز با چشم‌های درخشان و صورت همه درخشش پسر
[ترجمه ترگمان]Miguel لحظه ای به او نگاه کرد، کوتوله با چشمانی درخشان و صورتی درخشان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was a runt no longer.
[ترجمه گوگل]او دیگر یک ژولیده نبود
[ترجمه ترگمان]او دیگر یک کوتوله نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ronnie was what was called a real runt, not much bigger than Petey.
[ترجمه گوگل]رونی همان چیزی بود که به آن رانت واقعی می گفتند، نه خیلی بزرگتر از پیتی
[ترجمه ترگمان]رونی \"چیزی بود که بهش میگن\" کوتوله، نه خیلی بزرگ تر از \"پیتی\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The frame is a runt frame.
[ترجمه گوگل]قاب یک قاب رانتی است
[ترجمه ترگمان]کادر یک قاب runt است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Jimmy was a sawed - off, skinny runt.
[ترجمه گوگل]جیمی آدم اره شده و لاغری بود
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. the runt of the litter.
[ترجمه گوگل]ریختن بستر
[ترجمه ترگمان]کوتوله ست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An induced birth after thirty-six hours of false labor, the runt of a litter of twelve.
[ترجمه گوگل]یک زایمان القایی بعد از سی و شش ساعت زایمان کاذب، ریزش یک بستر دوازده
[ترجمه ترگمان]پس از سی و شش ساعت کار نادرست، runt یک بچه دوازده ساله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'll chop some wood for ya, Olive! -Why, that no-good runt!
[ترجمه گوگل]من برایت چوب خرد می کنم، زیتون! -چرا، اون غوغای خوب!
[ترجمه ترگمان]من برات چند تا چوب خرد می کنم، الی و! ! چرا، اون کوتوله خوب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mars's rapid formation might help explain why it is so small –the runt of the planetary litter among inner worlds in our solar system –say the study's co-authors.
[ترجمه گوگل]به گفته نویسندگان همکار این مطالعه، شکل‌گیری سریع مریخ می‌تواند به توضیح این که چرا آنقدر کوچک است - ریزش زباله‌های سیاره‌ای در بین جهان‌های درونی منظومه شمسی - کمک کند
[ترجمه ترگمان]تشکیل سریع مریخ ممکن است به توضیح این موضوع کمک کند که چرا آن قدر کوچک است که تکه های زباله سیاره در دنیای درون منظومه شمسی - می گوید که نویسندگان این مطالعه - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Common in low-lying cotton lot, rain formation of waterlogged runt seedling in a long time, causing root black, leaves grey-green, slow growth.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از پنبه های کم ارتفاع، تشکیل نهال های غوطه ور در باران در طولانی مدت، باعث سیاهی ریشه، برگ های خاکستری مایل به سبز، رشد آهسته می شود
[ترجمه ترگمان]در زمین های زیر کشت پنبه، بارش باران of آب شده از آب در طول مدت طولانی بوجود آمده است و باعث رشد تدریجی ریشه می شود و باعث رشد آهسته و سبز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My research owes nothing to anybody, least of all to a little runt like you.
[ترجمه گوگل]تحقیقات من به هیچ کس مدیون نیست، مهمتر از همه، به یک جنجال کوچک مانند شما
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خپله (اسم)
half-pint, punch, butterball, shorty, dumpling, runt, podge, pudge, snippet, roly-poly, stump

کبوتر خانگی درشت (اسم)
runt

گاو ماده کوچک (اسم)
runt

انگلیسی به انگلیسی

• dwarf, midget, person or animal who is very small for its kind; mean or despicable person; hag, ugly old woman (british slang)
if you call a small person a runt, you are expressing your dislike for them because you think they are small or unimportant.

پیشنهاد کاربران

ریزه میزه، فسقلی
با توجه به معنی دوم دیکشنری:
2. ( derogatory ) an inferior person or a contemptible person. ( Collins Dictionary )
این کلمه به معنی پست و حقیر هم بکار می رود.
Examples: 👇
1. That runt causes most of the trouble at the meetings.
...
[مشاهده متن کامل]

2. He was a miserable Yankee runt, an' I did n't hurt the cuss none to speak of.
یک مثال خوب هم برای این کلمه زمانی که به معنای معلولیت یا فرد معلول بکار می رود در متن نمایشنامه شب بخیر مادر نوشته مارشا نورمن است:
MAMA ( talking about Jessie’s father ) : He felt sorry for you, too, Jessie; don’t kid yourself about that Jessie. He said you were a runt and he said it from the day you were born, and he said you didn’t have a chance. ( ‘Night Mother - Marsha Norman )

Runts are crunchy candies sold by Nestl�. First seen on the market in 1982, the candies are in the shape, color, and flavor of a selection of fruits. Runts have a hard candy shell with a compressed dextrose center
آبنبات های ترد میوه ای
runt
a� small� or�weak �person� who you �dislike
آدمی که ضعیفه و ترسوعه و ما ازش خوشمون نمیاد
.
کوچیک ترین و ضعیف ترین حیوان توی یه گروه از یک مادر
بزدل
*** البته این معنی بستگی به متن و ترجمه‎ی شما دارد***
! You little runt
. My research owes nothing to anybody, least of all to a little runt like you

بپرس