runs


معنی: اسهال

جمله های نمونه

1. he runs around with a bunch of hoodlums
او با یک دسته اراذل و اوباش دوستی می کند.

2. swift runs the days of youth
روزگار جوانی به سرعت می گذرد.

3. musical talent runs in this family
استعداد موسیقی در این خانواده فراوان است.

4. the dog runs
سگ می دود.

5. the motor runs well
موتور خوب کار می کند.

6. the railroad runs past the house
راه آهن از جلو خانه رد می شود.

7. the railway runs parallel to the road
راه آهن با جاده موازی است.

8. the river runs into the sea
رودخانه به دریا می ریزد.

9. the road runs between ghom and kashan
راه بین قم و کاشان قرار دارد (کاشان را به قم وصل می کند).

10. the story runs like this
داستان بدین قرار است

11. their taste runs more to exotic foods
سلیقه ی آنان به خوراک های عجیب و غریب گرایش بیشتری دارد.

12. this railway runs through a forest
این راه آهن از میان جنگل می گذرد.

13. this train runs between tehran and ghom and each run takes two hours
این ترن میان تهران و قم رفت و برگشت می کند و هر سفر دو ساعت طول می کشد.

14. a bus that runs between tehran and tabriz
اتوبوسی که میان تهران و تبریز رفت و آمد می کند

15. a fence that runs through the middle of our land
نرده ای که از میان زمین ما رد می شود

16. at this office she runs the whole show
در این اداره او همه کاره است.

17. the mystical vein that runs through his poetry
رشته ی عرفانی که در تمام اشعار او وجود دارد

18. as soon as anything happens he runs to his mother's lap
تا چیزی می شود به دامن مادرش پناه می برد.

19. despite enemy fire, we made three runs and left the target in flames
با وجود آتش دشمن سه بار شیرجه رفتیم و هدف را به حریق کشاندیم.

20. at the foot of the hill, the river runs more slowly
در پای تپه (جریان) رودخانه آهسته تر می شود.

21. the camera is panned to show the dog as it runs from left to right
برای نشان دادن سگی که از سمت چپ به راست می دود دوربین به چرخش درآورده می شود.

مترادف ها

اسهال (اسم)
flux, diarrhea, runs, squirt, diarrhoea

پیشنهاد کاربران

Runs in the family یعنی یک بیماری در خانواده ی یک شخص ارثی است و رواج و شیوع داره. مثال:
Obesity runs in my family : فربه گی در خانواده ی من رواج دارد.
no, nobody runs in your family: نه، هیچکس از خانواده ات نمیدود ( ورزش نمی کند )
She has the runs : او اسهال دارد
هم معنی Runs
هم معنی nose
هم معنی scared
هم معنی mouse
هم معنی Laughs
هم معنی roars
معنی ارثی هم مشه مثلا Diabetes runs in my family
به جان خریدن، در معرض چیزی قرار گرفتن؛ ( مثال: runs the risk، در معرض خطر قرار گرفتن، خطر را به جان خریدن )
ریزش، فرو ریختن،
بیزنس و شغل
راه اندازی یا اجرا

بپرس