runnel

/ˈrʌnl̩//ˈrʌnl̩/

معنی: جوی، اب رو، نهر کوچک
معانی دیگر: نهر، باریکه آب، رودک، رود کوچک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small stream; rivulet.
مشابه: creek

(2) تعریف: a channel, as for running water.

جمله های نمونه

1. The rain ran in shallow runnels alongside the path.
[ترجمه گوگل]باران در مسیرهای کم عمق در کنار مسیر جاری بود
[ترجمه ترگمان]باران در جویباری کم عمق در امتداد مسیر حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The tears made runnels down her make-up.
[ترجمه گوگل]اشک روی آرایشش ریخت
[ترجمه ترگمان]اشک از چشمانش سرازیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A day later, we were struggling through the runnels and alleyways of that city.
[ترجمه گوگل]یک روز بعد، ما در گذرگاه ها و کوچه پس کوچه های آن شهر دست و پنجه نرم می کردیم
[ترجمه ترگمان]یک روز بعد، در حال کش مکش بین جویبار و کوچه های آن شهر بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Runnels of sweat darkened the front of his white shirt and spread in a line along his waistband.
[ترجمه گوگل]رگ های عرق جلوی پیراهن سفیدش را تیره کرد و به صورت خطی در امتداد کمربندش پخش شد
[ترجمه ترگمان]عرق از عرق جلوی پیراهن سفیدش را تیره کرده بود و در بند شلوارش کاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In some alleyway or runnel a man hacked to death for stealing ale.
[ترجمه گوگل]در برخی از کوچه‌ها یا دوراهی‌ها، مردی به دلیل دزدی قلیان تا حد مرگ هک شد
[ترجمه ترگمان]در یک کوچه تاریک، مردی که برای دزدی آبجو هک شده بود، مرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fresh sweat mixed with the runnels of shower water.
[ترجمه گوگل]عرق تازه مخلوط شده با لوله های آب دوش
[ترجمه ترگمان]عرق تازه در بس تر سیلاب باران مخلوط شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Your love, as the runnel, trickles into our heart and turns into spring fall that moistening everything.
[ترجمه گوگل]عشق تو به عنوان رانل در قلب ما جاری می شود و به پاییز بهاری تبدیل می شود که همه چیز را مرطوب می کند
[ترجمه ترگمان]عشق تو، همچنان که the، به قلب ما نفوذ می کند و تبدیل به پاییز بهاری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Build stone runnel With the foundation of the bent overall basis.
[ترجمه گوگل]ساخت رانل سنگی با پایه و اساس کلی خم شده
[ترجمه ترگمان]ساخت سنگ با پایه و اساس به طور کلی خمیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The fractures and regional unconformities supply the runnel for the migration of oil and gas, and also have effect on the re-distribution and destruction of oil and gas.
[ترجمه گوگل]شکستگی‌ها و ناهماهنگی‌های منطقه‌ای، رانل را برای مهاجرت نفت و گاز تأمین می‌کنند و همچنین بر توزیع مجدد و تخریب نفت و گاز تأثیر می‌گذارند
[ترجمه ترگمان]fractures و unconformities منطقه ای، runnel را برای مهاجرت نفت و گاز تامین می کنند و همچنین بر توزیع مجدد و تخریب نفت و گاز تاثیر دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If these were the alleyways of Paris or the runnels of London I could hide or strike back.
[ترجمه گوگل]اگر این کوچه‌های پاریس یا خیابان‌های لندن بودند، می‌توانستم مخفی شوم یا پاسخ بدهم
[ترجمه ترگمان]اگر این ها کوچه های پاریس یا جویبار لندن بودند، می توانستم آن را پنهان کنم یا حمله کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Even though it was still daylight, the alleyways and runnels were dark, closed off by the houses built on either side.
[ترجمه گوگل]با وجود اینکه هنوز روز روشن بود، کوچه‌ها و راهروها تاریک بودند و خانه‌هایی که در دو طرف ساخته شده بودند بسته بودند
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه هنوز هوا روشن بود، راهروها تیره و تاریک بود و خانه ها در هر دو طرف ساخته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. However, we should not lose sight of the fact that there is some light at the end of the runnel.
[ترجمه گوگل]با این حال، ما نباید از این واقعیت غافل شویم که در انتهای runnel مقداری نور وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، ما نباید این واقعیت را از دست بدهیم که کمی نور در انتهای of وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mr Hellyer was digging with extraordinary vigour, the sweat streamed in runnels down his dark, rather engagingly wrinkled face.
[ترجمه گوگل]آقای هلیر با قدرت خارق‌العاده‌ای حفاری می‌کرد، عرق روی صورت تیره و نسبتاً جذابش چروکیده بود
[ترجمه ترگمان]آقای Hellyer با شور و حرارت فوق العاده مشغول جست و جو بود و عرق از چهره اش سرازیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This leads to the formation of a ridge behind which a trough or runnel is produced.
[ترجمه گوگل]این منجر به تشکیل یک برآمدگی می شود که در پشت آن یک فرورفتگی یا رانل تولید می شود
[ترجمه ترگمان]این امر منجر به تشکیل a می شود که در پشت آن یک trough یا runnel تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جوی (اسم)
cut, rush, stream, kennel, gutter, runnel

اب رو (اسم)
reputation, name, canal, honor, credit, brow, eyebrow, effluent, gutter, runnel, prestige

نهر کوچک (اسم)
rivulet, grip, runnel, streamlet

تخصصی

[عمران و معماری] آبرو - جوی
[زمین شناسی] آبرو، جوی، نهر کوچک، نهرک - در زمین شناسی ساحلی، الف) خط القعر یک پشته که به سمت خشکی، بر روی بخش پیش ساحل یک ساحل میان کشندی توسط عمل امواج ساخته می شود. این فرورفتگی، آبی را که به خارج از ساحل توسط پسروی های کشند زهکشی می شود، حمل می کند و با پیشروی کشند، سیلابی می شود. مقایسه شود با: rill (جویبار یا شیار) در زمین شناسی ساحلی. - ب) رجوع شود به Swale (گودال، فرورفتگی). - ج) رجوع شود به trough (خط القعر، گودال).
[] قیف
[آب و خاک] نهر، جوی آب

انگلیسی به انگلیسی

• rivulet, small brook, stream

پیشنهاد کاربران

بپرس